ما یک هممباحثهای داشتیم که با هم در درس (مطوّل)۱ یکی آقایی در کربلا شرکت میکردیم. این هممباحثهای ما معلومات بسیاری در جفر و رمل و احضار ارواح داشت. یک روز استاد ما گفت: از این رفیقت بپرس که از ازدواج جدیدی که ما کردیم برای ما فرزندی به دنیا میآید یا نه؟ من به هممباحثه خودم گفتم و او بعد از مدتی آمد و جواب آورد که گفتهاند: بله، بعد از ماه رمضان برای او فرزندی به دنیا میآید.
میگفت: درباره خودم پرسیدم: آیا من مجتهد میشوم یا نه؟ گفتند: اگر نجف بروی مجتهد میشوی.
بعد از این ماجرا من از رفیقم پرسیدم که شما این مطلب را چطور فهمیدی؟ گفت: هفت نفر جن هستند که در حرم سیدالشهدا (علیه السلام) خادم هستند، اطراف این ساعتهای دیواری که در حرم هست یک فلز براقی هست که صورتهای این هفت نفر را در آنها میبینم، وقتی مسئله را با آنها مطرح کردم اینها با همدیگر صحبتی کردند و بعد به من گفتند: «این آقا همان شخصی است که حرم میآید و اذن دخول میخواند و زیارت میکند و بعد میرود پشت سر نماز میخواند، بعد دوباره میآید و اذن دخول میخواند و همین کارها را چند مرتبه تکرار میکند. این آقا که میگویی همان است؟». آن آقا از طرف برخی افراد برای زیارت کربلا اجیر بود، بههمین خاطر متعدد زیارت میکرد. خادم حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از اینکه این زائر چند دفعه زیارت میکند مطلع است، درحالی که وقتی ما حرم میرویم، آیا میفهمیم رفیق ما چند بار زیارت کرده؟ اجیر را از غیر اجیر تشخیص میدهیم؟ میگفت: من از آنها سؤال کردم که این آقا که هممباحثه من است مجتهد میشود یا نه؟ جوابی داده بودند، میگفت: درباره خودم پرسیدم: آیا من مجتهد میشوم یا نه؟ گفتند: اگر نجف بروی مجتهد میشوی. این رفیق ما قبل از اینکه به نجف برود به رحمت خدا رفت و نتوانست به نجف بیاید.