صفحه اصلی

در حال بارگیری...

مسجد جمکران، سهله ایران

برگرفته از کتاب بشارت از حضرت حجت (عج)، ص٣۵۴

مسجد شریف جمکران، موضع بسیار مقدسی است؛ به نحوی که خواندن نماز مخصوص آن معادل نماز خواندن در خانه کعبه شمرده شده و حضرت حجت علیه‌السلام شیعیان را به حضور و رغبت به این مکان امر فرموده است. از این مکان شریف، کرامات و عجایب زیادی دیده شده است و علمای بزرگ به خصوص علمای دلسوخته امام زمان علیه‌السلام، به رفتن به این مسجد و انجام دادن اعمال آن و توسل به حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف مواظب داشتند.
حضرت آيت اللّه بهجت قدس‌سره نیز همواره به رفتن به این مکان مقدس مواظبت و مراقبت داشت و حتی در سنین کهولت نیز این کار را ترک نکرد و دیگران را نیز _ به خصوص طالبان لقاء حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و کسانی را که از ایشان دستورالعمل برای ملاقات حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف می‌خواستند _ نیز تشویق می‌کرد که بسیار به این مسجد شریف مشرّف شوند و نمازهای آن را ادا کنند؛ حتی وقتی برخی از بزرگان و شخصیت‌های متولی امور اجتماعی به محضر ایشان مشرّف می‌شدند، معظّم‌له از آن‎ها می‌پرسید که آیا به جمکران مشرّف شده‌اید و آن‌ها را به رفتن به این مسجد مقدس توصیه مؤکد می‌نمود و می‌فرمود:
 «خدا می‌داند چه کرامات و عجایب و غرایبی از این مسجد دیده شده است.»
ما تبرکاً و تیمناً واقعه بنای این مسجد شریف را از کتاب «جنة المأوی» مرحوم محدث نوری قدس‌سره که در ضمن مجلدات بحارالأنوار (ج۵٣، ص٢٣٣) چاپ شده است، نقل می‌کنیم.
در کتاب «تاریخ قم» اثر شیخ فاضل حسن بن محمّد بن حسن قمی، به نقل از کتاب «مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین» تألیف شیخ صدوق آمده است: شیخ عفیف صالح حسن بن مثله درباره بنای مسجد جمکران به امر امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف می‌گوید:
من شب سه‌شنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان سال ۳۷۳ ق در خانه خود خوابیده بودم. پاره‌ای از شب گذشته بود که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند: برخیز و مولای خود، امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را اجابت کن که تو را طلب نموده است.
حسن بن مثله می‌گوید: من برخاستم و آماده شدم و گفتم: صبر کنید تا پیراهنم را بپوشم. ناگهان ندایی از سمت در آمد که: این پیراهن تو نیست، لذا آن را رها کردم. خواستم شلوارم را بپوشم که ندا آمد: این برای تو نیست، شلوار خودت را بپوش. شلوارم را گرفتم و پوشیدم و رفتم کلید در را بردارم که ندا آمد: در باز است. وقتی به سمت در رفتم، جماعتی از بزرگان را دیدم. سلام كردم. جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جایگاه كه اكنون مسجد (جمكران ) است، آوردند.
چون نیك نگاه كردم، دیدم تختی نهاده و فرشی نیكو بر آن تخت گسترده و بالش‌های نیكو نهاده شده و جوانی در هیئت سی ساله ، بر روی تخت بر چهار بالش تكیه كرده، بوده؛ پیرمردی در مقابل او نشسته و كتابی در دست گرفته بود و برای آن جوان می‌خواند و بیش از شصت مرد كه برخی جامه سفید و برخی جامه سبز بر تن داشتند، بر گرد او روی زمین نماز می‌خواندند.
آن پیرمرد كه حضرت خضر علیه‌السلام بود، مرا نشاند و امام علیه‌السلام مرا به نام خود خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم بگو: تو چند سال است كه این زمین را عمارت می‌كنی و ما خراب می‌كنیم. پنج سال زراعت كردی و امسال دیگر باره شروع كردی، و تو همچنان عمارت و زراعت می‌كنی. رخصت نیست كه تو دیگر در این زمین زراعت كنی؛ باید هر چه از این زمین منفعت برده‌ای، برگردانی تا در این موضع مسجد بنا كنند. به حسن بن مسلم بگو: اینجا، زمین شریفی است و همانا خداوند متعال این زمین را از زمین‌های دیگر برگزیده و شریف كرده است؛ تو آن را گرفته، به زمین خود ملحق كرده‌ای! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشده‌ای! اگر از این كار بر حذر نشوی، نقمت خداوند، از ناحیه‌ای كه گمان نمی‌بری، بر تو فرو می‌ریزد.»
 حسن بن مثله عرض كرد: سیّد و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است؛ زیرا مردم سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمی‌پذیرند و سخن من را تصدیق نمی‌کنند.
امام علیه‌السلام فرمود: «ما در اینجا علامتی می‌گذاریم كه گواه گفتار تو باشد؛ تو برو پیام ما را ابلاغ کن. برو به نزد سیّد ابوالحسن و بگو که برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چند ساله را از او بگیرد و به دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از "رهق" به ناحیه اردهال كه ملك ما است، بیاورد، و مسجد را تمام كند، و نصفِ رهق را بر این مسجد وقف كردیم كه هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد كنند.
و به مردم بگو که به این موضع رغبت كنند و عزیز بدارند، و چهار ركعت نماز در اینجا بگزارند: دو ركعت تحیّت مسجد؛ در هر ركعتی، یك بار سوره حمد و هفت بار سوره قل هو اللّه احد (بخوانند) و تسبیح ركوع و سجود را هفت بار بگویند. و دو ركعت نماز صاحب الزمان علیه‌السلام بگزارند، بر این نسق (روش) كه در (هنگام خواندن سوره‌ی) حمد، چون به «ایّاك نعبد و ایّاك نستعین» برسند، آن را صد بار بگویند، و بعد از آن ، فاتحه را تا آخر بخوانند؛ ركعت دوم را نیز به همین طریق انجام دهند، و در ركوع و سجود تسبیح را هفت بار بگویند. هنگامی كه نماز تمام شد، تهلیل (لاإله الاّاللّه) بگویند و تسبیح فاطمه زهرا علیها‌السلام را بگویند. آن‎گاه سر بر سجده نهاده ، صد بار صلوات بر پیغمبر و آلش علیهم‌السلام بفرستند.»

و این نقل ، از لفظ مبارك امام عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است كه فرمود: «فَمَنْ صلاّهما، فكأنّما صلّی فی البیت العتیق»؛ یعنی هركس، این دو ركعت (یا این دو نماز) را بخواند، گویی در خانه كعبه آن را خوانده است.
حسن بن مثله می گوید: در دل خود گفتم كه تو اینجا را یك زمین عادی خیال می كنی ؛ اینجا مسجد حضرت صاحب الزمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است و مقصودم آن جوانمردی بود که بر پشتی تکیه زده بود. پس آن حضرت به من اشاره كرد كه برو!
 چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا كرد و فرمود: در گلّه جعفر كاشانی چوپان، بُزی است، باید آن بز را بخری. اگر مردم پولش را دادند، با آن پول خریداری كن، وگرنه پولش را خودت پرداخت كن. فردا شب آن بُز را بیاور و در این موضع ذبح كن. آن‎گاه روز چهارشنبه هجدهم ماه مبارك رمضان، گوشت آن بُز را به بیماران و كسانی كه مرض صعب‌العلاج دارند، انفاق كن كه خداوند همه را شفا دهد. آن بُز، ابلق است و موهای بسیار دارد. هفت نشان سفید و سیاه، هر یكی به اندازه یك درهم، در دو طرف آن است كه سه نشان در یك طرف و چهار نشان در طرف دیگر آن است.
آن‎گاه به راه افتادم . یك بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: هفت روز یا هفتاد روز در اینجا می‌مانی، اگر بر هفت روز حساب کنی، بر شب قدر منطبق می‌شود که بیست‌وسوم ماه رمضان است و اگر بر هفتاد روز حساب کنی، بر بیست‌وپنجم ذی القعده منطبق می‌شود و هر دو روزهای مبارکی هستند.
حسن بن مثله می‌گوید: من برگشتم تا به خانه رسیدم و همه شب را در اندیشه بودم تا صبح طلوع كرد. نماز صبح را خواندم و به نزد علی بن منذر رفتم و آن داستان را با او در میان نهادم.
پس او با من آمد، تا به جایگاهی که دیشب مرا به آنجا برده بودند، رسیدیم. پس حسن بن مثله گفت: به خدا سوگند كه نشان و علامتی كه امام علیه‌السلام فرموده بود، اینجا نهاده و آن، این كه حدود مسجد، با میخ ها و زنجیرها مشخص شده است.
آن‎گاه به نزد سیّد ابوالحسن الرضا رفتیم. چون به سرای وی رسیدیم، غلامان و خادمان ایشان گفتند: از اول بامداد، سیّد ابوالحسن در انتظار شما است. شما از جمكران هستید؟ گفتیم: آری. پس وارد شدم و سلام گفتم؛ جواب نیكو داد و بسیار احترام كرد و مرا در جای نیكو نشاند.
پیش از آن كه من سخن بگویم، او سخن آغاز كرد و گفت: ای حسن بن مثله! من خوابیده بودم. شخصی در عالم رؤیا به من گفت: شخصی به نام حسن بن مثله، بامدادان از جمكران پیش تو خواهد آمد؛ به آنچه بگوید، اعتماد كن و گفتارش را تصدیق كن كه سخن او، سخن ما است. هرگز سخن او را رد نكن! از خواب بیدار شدم و تا این ساعت در انتظار تو بودم.
حسن بن مثله، مشروح داستان را برای او نقل كرد. سیّد ابوالحسن دستور داد بر اسب‌ها زین نهادند، سوار شدند و به سوی دِه (جمكران ) رهسپار گردیدند.
چون به نزدیك ده رسیدند، جعفر شبان را دیدند كه گله‌اش را در كنار راه به چرا آورده بود. حسن بن مثله، به میان گله رفت؛ آن بز كه از پشت سر گله می‌آمد، به سویش دوید. حسن بن مثله، آن بُز را گرفت و خواست پولش را پرداخت كند كه جعفر گفت: به خدا سوگند! تا به امروز من این بز را ندیده بودم و هرگز در گله من نبود؛ جز امروز كه در میان گله، آن را دیدم و هرچه خواستم كه آن را بگیرم، میسّر نشد، ولی الآن برای شما آمد.
پس مطابق دستور سیّد، آن بُز را به جایگاه آوردند و در آنجا سر بریدند. سیّد ابوالحسن الرضا به آن محل معهود آمد و حسن بن مسلم را احضار كرد و منافع زمین را از او گرفت. آن‎گاه وجوه رهق را نیز از اهالی آنجا گرفتند و به ساختمان مسجد پرداختند و سقف مسجد را با چوب پوشاندند.
سیّد ابوالحسن الرضا، زنجیرها و میخ ها را به قم آورد و در خانه خود نگهداری كرد. هر بیمار صعب‌العلاجی كه خود را به این زنجیرها می‌مالید، در حال ، شفا می‌یافت.
ابوالحسن محمّد بن حیدر می‌گوید شنیدم ابوالحسن الرضا وفات كرد و در محله موسویان (خیابان آذر فعلی) مدفون شد. یكی از فرزندانش بیمار گردید؛ داخل اتاق شده، در صندوق را برداشت ، زنجیرها و میخ‌ها را نیافت.

 

پاسخ به شبهات مرتبط با مسجد جمکران

هرچند حضرت آیت الله بهجت قدس‌سره مورد عنایت خاص بودن مسجد مقدس جمکران را از مسلّمات می‌دانستند، و از آن مکان مقدس تعبیر به «سهله ایران» می‌نمودند، اما با توجه به این‎که برخی در مورد آن مسجد شریف و اعتبار آن شبهاتی را مطرح می‌کنند و با زیر سؤال بردن اعتبار آن، ترغیب به نماز و توسل در آن مکان مقدس را نادرست می‌شمارند، در پاسخ به آن شبهه چند نکته به اختصار ذکر می‌شود:

١. اصل تأسیس مسجد نیاز به دلیل شرعی خاص ندارد. برای مسجد بودن حیازت و وقف کافی است. همچنین نماز امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف که در این مسجد خوانده می‌شود نیز مخصوص جمکران نیست و در منابع متعددی با تفاوت‌های اندک ذکر شده است. سیدبن طاووس در کتاب مهج الدعوات (ص٢٩۴) به نقل از کتاب کنوز النجاح فضل بن حسن طبرسی، توقیع شریف امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف در این باره را با ذکر سند آورده است. این سند به بزوفری که از اصحاب جلیل القدر شیعه است ختم می‌شود. طبرسی در کتاب مکارم الاخلاق (ص٣٣٩)، سیدبن طاووس در کتاب جمال الاسبوع (ص ١٢۵ و ٢٨٠)، قطب الدین راوندی در الدعوات (ص٨٩)، کفعمی در البلدالامین (ص١۶۴) و المصباح (ص٣٩۶) نقل‌های مشابهی را ذکر کرده اند. بنابراین در هر مسجدی می‌توان نماز امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را مانند سایر نمازهای مستحبی به جا آورد و خواندن این نماز در مسجد جمکران نیاز به دلیل خاصی مختص این مسجد نیست.

٢. به فرض که خواندن نماز مذکور در این مسجد، دلیل قطعی و معتبری نداشته باشد، باز هم اشکالی در انجام این عمل عبادی نیست، زیرا:
نخست: در مورد تمام اعمال عبادی که ادله معتبری ندارند و مخالف با هیچ دلیل شرعی هم نیستند، می‌توان به قصد رجا و امید به ثواب و رضای خداوند آن ها را انجام داد و همین در قصد قربت کافی است. بدین ترتیب هیچ گونه بدعت و تشریعی صورت نگرفته است، چرا که فرد قصد ورود و استحباب قطعی را نکرده است.
دوم: طبق روایات «من بلغ»، اگر کسی نقلی از معصوم علیه‌السلام بشنود حاکی از این‎که یک عملی دارای ثواب است و به امید رسیدن به آن ثواب، عمل مذکور را انجام دهد، خداوند آن ثواب را به او می‌دهد حتی اگر آن نقل صحیح نباشد، بنابراین با توجه به این‎که در نقل حسن بن مثله ثواب نماز خواندن در این مسجد معادل نماز خواندن در خانه خدا شمرده شده است، کسی که نماز مذکور را به امید رسیدن به این ثواب عظیم بخواند، به فضل الهی به این پاداش نائل می‌شود.
سوم: بسیاری از علما روایات «من بلغ» را مبنای قاعده تسامح در ادله سنن دانسته اند. بر این اساس اثبات شرعی مستحبات متوقف بر وثوق کامل به سلسله سند و مفاد حدیث نیست بلکه نقلی که وثوق به صحت آن نداریم نیز می‌تواند حجت شرعی در اثبات مستحبات باشد.
چه بسا برخی از اهل علم با عدم قبول این قاعده خود را از بسیاری از عبادت و مستحباتی که موجب تهذیب و تعالی روح انسان است محروم کرده‌اند.

٣. این‎که گفته می‌شود این مسجد بر اساس یک خواب تأسیس شده است که صحت آن معلوم نیست، سخنی از روی بی‌اطلاعی است، چرا که اساساً آنچه حسن بن مثله جمکرانی نقل می‌کند مربوط به عالم بیداری است. چنان که پیش تر در ذکر تفصیلی این حکایت گذشت، وی در بیداری با امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ملاقات می‌کند و پیش و پس از آن کراماتی می بیند که یقین می کند با خود حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف دیدار کرده است. شواهد و قرائن متعددی بر صحت این حکایت وجود دارد:
نخست: طبق نقل محدث نوری از دست خط سید نعمت الله جزائری و همچنین از آقا محمد علی کرمانشاهی فرزند وحید بهبهانی در تعلیقه کتاب نقد الرجال، شیخ فاضل حسن بن محمد قمی در کتاب تاریخ قم که در قرن چهارم نگاشته شده است به نقل از کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین منسوب به شیخ صدوق، این حکایت را از حسن بن مثله جمکرانی نقل کرده است. وی حسن بن مثله را شیخی عفیف و صالح می‌شمارد که نشان از اعتمادش به او دارد.
دوم: آنچه از این حکایت بر می‌آید حاکی از کرامات متعددی است که در فرآیند ساخت این مسجد رخ داده است که خود نشانه صدق ادعای شیخ صالح حسن بن مثله جمکرانی است.
سوم: این مسجد در جایی دور افتاده بنا نشده است، بلکه در شهر مقدس قم بنا شده است که محل حضور فقها، محدثین و علمای مدقق بسیاری بوده است که طبعاً نسبت به انتساب چنین مسجدی به دستور امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف حساسیت داشته اند و اگر شواهد و قرائن کافی بر صدق ادعای حسن بن مثله جمکرانی نمی‌یافتند، قطعا جامعه را از چنین انتسابی بر حذر می‌داشتند. بنابراین شهرت دیرینه این مسجد میان مؤمنین و مقبولیت آن نزد علمای شیعه خود مهم ترین دلیل بر اعتبار آن است. آشکار است که شهرت و شیوع میان مردم و به خصوص مؤمنین و علما خود از ادله عقلایی در اثبات امور تاریخی است، حال وقتی این شهرت و شیاع در شهری همچون قم رخ دهد که محل اجتماع علما و فقهای بزرگ است اعتبار آن دوچندان می شود.
چهارم: نه تنها در فرایند ساخت این مسجد، بلکه پس از بنای آن نیز کرامات متعددی از این مکان مقدس دیده شده است و انسان های بسیاری عنایات امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را در توسلاتی که در این مسجد انجام داده‌اند به چشم خود مشاهده کرده‌اند که نشان دهنده نظر ویژه حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف به این مکان است. فقهای بزرگی با توسل در این مکان مقدس توفیق تشرف به محضر امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را یافته‌اند که نقل آن به تواتر رسیده است و ذکر آن در این مختصر نمی‌گنجد و حکایات تفصیلی آن ها در کتب مربوطه موجود است.
البته بدیهی است که انتساب یک مکان به امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف به معنای مبالغه در اِعمال تزیینات و تجملات آن مکان نیست، بلکه برای عموم مؤمنان به معنای مغتنم شمردن آن مکان جهت تقرب بیشتر به حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و توشه اندوزی‌های معنوی در آن مکان، و برای متولیان امر به معنای فراهم نمودن اسباب رفاه زوار آن مکان می‌باشد.

 

 

جهت مشاهده تمامی تولیدات رسانه‌ای مرتبط با کتاب «بشارت از حضرت حجت(عج)»، و دسترسی به مجموع صوت‌ها و فیلم‌های بیانات حضرت‌ آیت‌الله بهجت، که قابلیت دسترسی به آن‌ها از طریق بارکد(QR)، در حاشیه صفحات کتاب فراهم گردیده است، به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

ویژه‌نامه اینترنتی کتاب بشارت از حضرت حجت(عج)

 

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها