توی خواب داشتم به همسرم جامعالمقدمات[1]درس میدادم. بیدار که شدم، تا چند روز ذهنم درگیر تعبیرش بود.
بهآقای بهجت گفتم: «نظر شما دربارۀ درس خواندن زنها چیست؟»
گفت: «علم، حیات است؛ مگر میشود زن را از حیات محروم کرد؟! مهم این است که زن وقتی برای تحصیل میرود، بداند که از کجا میآید و به کجا میرود؛ این اختصاص به زنها هم ندارد، مرد هم باید اینطور باشد»؛
بعد مثل خیلی وقتها مثال آورد از علما، گفت: «آشیخ علی زاهد همدانی، دخترهایش را بهشرط اینکه برای تحصیل به نجف ببرند، شوهر میداده. هرقدر این تحصیل توسط محارم زن صورت بگیرد بهتر است.»