بعضی از اصحاب حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم مانند عبدالرحمانبنعوف، ابراهیم و عثمان، همچنین ابنسعود ثروتمند بودند و حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم به آنها ایراد نگرفت، بلکه از آنها قرض میگرفت....
مرحوم نائینی بهحسب عنوان در مرجعیت، اول بود ـ هر چند مرحوم آقا ابوالحسن اصفهانی به حسب کثرت مقلدین، از آقای نائینی مقدم بود ـ اما با این وجود از خودش خانه نداشت. مرحوم حاج شیخ محمدحسین کمپانی هم خانه نداشت، و فضلا و علمای دارای خانه ملکی و شخصی انگشتشمار بودند!
البته آقا شیخ محمدحسین کاشفالغطا رح...
مطالعه تراجم علمای سلف، مانند مطالعه کتابهای اخلاقی معتبر است. وقتی انسان به شرح حال و زندگانی آنها نگاه میکند، مثل این است که کتاب اخلاقی درست و معتبر را مطالعه کرده است. آنها زندگی دنیا را چگونه ساده میگذراندند و چقدر راحت بودند و چه استفادههایی از عمر خود میبردند....
منشأ اینقدر تفاوت بین ما و علمای گذشته ـ که صاحب آن همه کرامات بودند ـ و علت عقبماندگی ما از آنها چیست؟ باید منشأ آن را پیدا کرد. با اینکه آنها هم همین کارهایی را که ما به آن مشغولیم ـ از قبیل درس و مباحثه و تدریس و تلمذ و نوشتن ـ انجام میدادند. آیا علت آن است که آنها مستحبات را بهجا میآوردند؟ ...
انسان در دنیا به ده درصد خواستههای خود میرسد. کمتر کسی پیدا میشود که زندگی بر وفق مراد او باشد. هرگونه عیش و نوش دنیا با هزار تلخی و نیش همراه است. اگر کسی دنیا را اینگونه پذیرفت و شناخت، در برابر ناگواریها و بدیهای همسر و همسایه و… کمتر ناراحت میشود؛ زیرا از دنیا بیش از اینکه خانه بلاست، انت...
مرحوم کلباسی با آن قناعتی که داشته از مال خود و نه از سهم امام علیهالسلام ارتزاق میکرده است. روزی شاه وقت نزد ایشان آمد و دید غذای ایشان نان و دوغ است و از روی استهزا گفت: با نان و دوغ آدم چاق نمیشود! با اینکه ممکن است همین نان و دوغ به کسی سازگار باشد و بدن او حتی با نان خالی چاق و فربه شود.
در ...
مگر ممکن است انسان در هدایت مردم به اندازه توانایی، مانند حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف باشد و مورد عنایت و نظر او که «عَینُ اللهِ الناظِرَة؛ چشم بینای خدا»١ است، نباشد؟! وای به حال کسی که چنین تشخیص بدهد که مراعات و معاونت ظالم و یا دفاع از ظلم برای او خیر است!...
نسبت این دنیا و عالم آخرت مثل شکم مادر و عالم رَحِم با این عالم است و أَلْمَوْتُ وِلادَةُ الروحِ (مرگ، تولد روح است). اساساً اصلِ انتقال، چیزی دیگر است. اصل اینکه مرغی از قفسی بپرد، خود مطلبی است، انتقالش به جای خوب باشد یا بد، مطلب دیگری است.
در محضر بهجت، ج۲، ص۲۳۵
...
حیف است از این بازار (مراکز حوزههای علمیه) که منبع کمالات و سرچشمه معنویات و خیرات است عبور کنیم و به جای بهرهبرداری، ضرر هم به ما وارد شود!
وای بر حال ما اگر دیندار نباشیم و روزی بیاید که تشخیص دهند ما چگونه و چه کاره هستیم و اسرار ما زیر و رو گردد و معلوم شود که از اهل دین نیستیم و داخل این دین...