ایکاش حق را به اهلش میدادند! ایکاش عالِم به منبر میرفت، و عالِم امام جماعت و جمعه میشد! ایکاش کسی که حاکم بر شهوت و غضب بود، حاکم بر جامعه میشد، نه محکوم غضب و شهوت!...
حجتالاسلام سید محمدباقر شفتی رحمهالله خوشه انگوری در طاقچه حجره خود گذاشته بود، هفته دیگر رفتند و دیدند که همان خوشه موجود است. از ایشان پرسیدند، فرمود: خیلی دوست دارم، ولی میخواهم با هوای نفس مخالفت کنم!
پس طوری نشود که بگوییم فقه و فقها را دوست میداریم، ولی راه و اعمال آنان را انجام ندهیم.
در ...
شخصی میگفت: شما علما و مراجع در جوانی تارک دنیا هستید، ولی در اواخر عمر که به ریاست میرسید آن را فراموش میکنید، اما ما کارمندان ادارات و مردم عادی اوایل عمر و دوران جوانی را به لذایذ و شهوترانی میپردازیم، ولی در اواخر عمر پس از برکنار شدن از کار و بازنشستگی، به عبادت و توبه و زهد مشغول میشویم!...
در تعبدیات کوه کندن (کار دشوار و طاقتفرسا) از ما نخواستهاند، سختترینش نماز شب خواندن است، که در حقیقت، تغییر وقت خواب است، نه اصل بیخوابی، بلکه نیم ساعت زودتر بخواب تا نیم ساعت زودتر بیدار شوی. آیا میترسی اگر بیدار شدی، دیگر خوابت نرود و بمیری؟! اگر خواب بمانی، در خواب هم ممکن است بمیری.
در محض...
مرحوم شیخ مرتضی [طالقانی] در مدرسه، شبها بیدار میشد، و شبهای ماه رمضان چند ساعت مشغول خواندن قرآن میشد و دورِ مدرسه راه میرفت و با صدای خوش، قرآن و اشعار مثنوی و بابا طاهر را با گریه و زاری میخواند، و روز که میشد، گوشهای مشغول تدریس میشد. و هنگامی که درس نمیگفت، ساکت مینشست بهگونهای که ...
حوادثی که اتفاق میافتد، نتیجه کارهای ماست که بر سر ما میآید: « وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ؛ هر مصیبتی به شما میرسد، بهواسطه اعمال شماست».١ آیا نباید به فکر باشیم و از گناهان گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبتها شده است، توبه کنیم؟ ولی ما توبه نمیکنیم، چون کارهای ...
نقل میکنند که آقای [شیخ محمد] کوهستانی قدسسره [از علمای مازندران] فرموده بود: فقط یک دفعه در عمرم برای دنیا محزون شدم، بعد فکر کردم و متوجه شدم که اندوه خوردن برای دنیا کار خوبی نیست و در شرع مرجوح است! خیلی خوب است که خدا به انسان چنین قوه و یقینی بدهد که برای غیرخدا محزون نشود! شجاعت و ایمان و ا...
اطلاع از موت، اگر لازمهاش این باشد که انسان برای مرگ مهیا شود و دیون و حقوق را تدارک کند و بپردازد، خوب است.
یکی از طلاب را دیدند که خیلی گریه میکند، به او گفتند: چرا این همه گریه میکنی؟ گفت: در درس سید بحرالعلوم رحمهالله بودم، روایتی خواند که در سندش راویای به نام احمدبنمحمد بود، من گفتم: مح...
استادی دستور میداد که شاگردش مثلاً چهل روز ترک حیوانی کند، ولی روز سیونهم یک مرغ بریان میکرد و برای او میبرد تا تناول کند. شاگرد میگفت: با این همه تحمل زحمت و ریاضت در ترک حیوانی تا این مدت، چطور بخوریم؟! استاد میگفت: اگر تسلیم شوی، بالاتر است!
در محضر بهجت، ج۲، ص۷۵
...
مرحوم میرزا جواد آقا ملکی و عالم دیگر اهل تبریز در محضر مرحوم مامقانی١ بودند، آقا میرزا جواد رحمه الله میگوید: نفسم به من گفت: اگر آن عالم یکی گفت، تو هم باید یکی بگویی! ولی من با خود گفتم: باید کفش او را جفت کنی! نَفْسم ناراحت شد که چه طور؟! گفتم: کفش خادمش را هم باید جفت کنی!...