مقداری از راه را با شما هستیم
آقایی میگفت: شبی در مسجد کوفه از قافلۀ رفقا ـ بهجهت زیارت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام ـ عقب ماندم؛ لذا به گریه افتادم و به امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف متوسل شدم. ناگهان دیدم یک اطاقی در مسجد وجود دارد که کسانی در داخل آن هستند. نزدیک رفتم و دیدم فلانشخص بهصورت یکی از اهل علم نجف، ر...