صفحه اصلی

در حال بارگیری...

حوزه و روحانیت

بیانات

ترک تبلیغ برای خدا!

با آقایی از اهل علم نجف ـ که برای تبلیغ به سوریه یا لبنان رفته بود ـ در قم ملاقات کردم و به او گفتم: بحمدالله در سوریه موفق هستید؟ گفت: به نجف برگشته‌ام. گفتم: چطور؟...
بیانات

این هفته فلان روز آیت‌اللّه حکیم رحمه‌اللّه وفات می‌کند

آقایی که اهل جَفر بود، به آقای دیگر گفت: چیزی به تو می‌گویم، آن را به کسی مگو: این هفته، فلان روز آیت‌الله [سید محسن] حکیم رحمه‌الله وفات می‌کند. و چنان شد. دیدیم و شنیدیم که علما از همین تعلیم و تعلم‌های عادی حوزه به مقامات عالیه رسیده بودند. بله، «فَخُدْها بِقُوة؛ با قوت آن را بگیر»١ چیز دیگری است...
بیانات

جامع تحقیق و تتبّع

مرحوم شیخ اسدالله تستری (صاحب مقابس) از بزرگان طراز اول فقهای شیعه بوده است. از استاد ما (شیخ محمدحسین غروی اصفهانی) نقل شده که دو نفر جامع تحقیق و تتبع‌اند: یکی مرحوم صاحب مقابس، و دیگری مرحوم حاج شیخ محمدتقی اصفهانی، صاحب هدایةالمسترشدین، تعلیقه و شرح بر معالم. در محضر بهجت، ج۲، ص۱۶۶ ...
بیانات

با دو انگشت، آهن را دو نیم کرد!

آقایی بود در قزوین (ملا خلیل قزوینی رحمه‌الله، و یا غیر او) که محصلین و روشن‌فکران در اطرافش نشسته بودند، یکی گفت: اینکه خداوند راجع به حضرت داوود علیه‌السلام می‌فرماید که: «وَ أَلَّنا لَهُ الْحَدِیدَ؛ و آهن را برای او نرم کردیم»١ یعنی به‌وسیله آتش آهن را برای ایشان نرم نمودیم و منظور از آیه این است...
بیانات

از زاینده رودِ پر از طلا، بالاتر است!

مرحوم بیدآبادی به سید بحرالعلوم رحمه‌الله گفت: خدا به من چیزی عطا کرده است که اگر زاینده رود پر از طلا شود، باز از آن بالاتر و با ارزش‌تر است. در مقابل، شخصی به اشرفی (لیره طلا) گفته بود: همه مردم تو را برای چیز دیگر می‌خواهند، ولی من به تو عاشقم نه برای چیز دیگر! در محضر بهجت، ج۲، ص۱۵۳ ...
بیانات

خوش سلوکی و محبّت با مخالفان!

اساتید ما در سامرا با سنی‌ها مخلوط بودند و حتی بعضی از سنی‌ها با علمای شیعه رفت‌وآمد داشتند. آقایی می‌فرمود: یک نفر از سنی‌ها به خانه ما آمد و گفت: در فلان آبادی خود باغی دارم، آیا هنگام مسافرت به آنجا باید افطار کنم؟ گفتم: از فلان راه برو و از فلان راه برگرد، به روزه‌ات صدمه نمی‌زند. راحت شد، با ای...
بیانات

ای کاش آن آب دهان را به صورت من می‌انداختند!

بعد به خدمت مرحوم آقا سید محمدتقی خوانساری رحمه‌الله جریان فحش و ناسزا و آب دهان انداختن به رویم را برای ایشان نقل کردم، ایشان فرمودند: ‌ای کاش آن فحش‌ها و اذیت‌ها را به من می‌کردند، ‌ای کاش آن آب دهان را به‌صورت من می‌انداختند. وقتی که آقا چنین فرمودند، حالت آرامش در من پیدا شد، ولی بعد از آن دیگر ...
بیانات

گویا خود را برای درس خواندن وقف کرده بودند!

بنده در میان اهل علم، کسی پر کارتر از مرحوم [شیخ محمّد رضا مظفر] مُظفر ندیده‌ام. حجره او١ درست در روبه‌روی حجره ما بود، و ما تقریباً می‌دانستیم چه چیزهایی می‌نویسد، ولی خیال می‌کردیم برای تألیف آنها وقت نمی‌گذارد، احتمال می‌دادیم دروسی برای کلیةالفقه و منتدی‌النشر که خود او تأسیس نموده بود، می‌نویسد...
بیانات

خداوندا، من از تو پول می‌خواهم

شخصی می‌گفت: برای خرید سیگار از خانه بیرون آمدم درحالی‌که یک قَران (هزار دینار سابق) همراه من بود، با صد دینار آن سیگار خریدم و بقیه را که نهصد دینار بود در جیب دیگر گذاشتم. وقتی که وارد حجره شدم، کسی از بالا صدا زد: اخوی! از آن نهصد دینار که در آن جیب دیگر داری، برای اهل‌بیت برادرت نان بخر که ندارن...
بیانات

فهمیدم توسّلم مستجاب شد

کار به جایی رسیده که در ابتلائات هم حال دعا کردن نداریم. در حدود سی چهل سال پیش جوان شکسته‌بندی در قم نقل کرد که روزی زن مُحجبه‌ای به درِ مغازه من آمد و اظهار داشت که استخوان پایم از جا در رفته و می‌خواهم آن را جا بیندازی، ولی در بازار نمی‌شود؛ چون می‌ترسم صدایم را افراد نامحرم بشنوند، اگر اجازه می‌...

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها