«به موارد ذیل توجه شود»
الف: کلّیه جملاتی که در آن «باید»، «لازم است»، «بنا بر اظهر»، «بنا بر اقوی»، «بعید نیست»، «خالی از وجه نیست» بهکار رفته است، بهمنزله فتوای صریح میباشد و لازم است به آن عمل شود.
ب: کلّیه جملاتی که در آن عبارت «بنا بر احوط»، «بنا بر احتیاط» به کار رفته است اگر در آن مسئله، قبل از این کلمات و یا بعد از آن فتوایی داده نشده، احتیاط واجب است، و در غیر این صورت احتیاط مستحب میباشد.
ج: در هر مسئلهای که احتیاط واجب باشد، مُقلّد میتواند به آن عمل کرده و یا به مجتهد دیگری که جامع شرایط تقلید بوده و از دیگر مجتهدین اعلم باشد، رجوع کند. و این در صورتی است که مجتهد دوم در آن مسئله احتیاط نکرده و فتوا داده باشد.
د: در هر مسئلهای که عبارت «محلّ تأمل است» یا «محلّ اشکال است» بهکار رفته، بهمنزله احتیاط واجب است؛ بنابراین اگر جایز بودن چیزی مورد تأمل یا اشکال بود، احتیاط واجب در ترک کردن آن است.
اَلْحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلی خَیر خَلقِه مُحَمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرین وَ لَعنَة اللّه عَلی اَعدائِهِم اَجمَعِین اِلی یوم الدّین
جُعـاله
جعاله آن است که انسان قرار بگذارد در مقابل کاری که برای او انجام میدهند مال معینی بدهد؛ مثلاً بگوید: «هر کسی گمشده مرا پیدا کند، ده تومان به او میدهم»، و به کسی که این قرار را میگذارد «جاعِل» و به کسی که کار را انجام میدهد «عامل» گویند و فرق بین جعاله و اجیر کردن دیگری برای کار، این است که در اج...
مُـزارعه
مزارعه معاملهای است بین مالک و زارع، بدین صورت که مالک زمین را در اختیار زارع میگذارد تا زراعت کند و در عوض مقداری از حاصل آن را زارع به مالک بدهد.
«١٧۶۶» مزارعه چند شرط دارد:
١ـ مالک به زارع بگوید: «زمین را به تو واگذار کردم» و زارع هم بگوید: «قبول کردم» یا بدون اینکه حرفی بزنند مالک، زمین را برا...
احکام محجور
بچهای که بالغ نشده، شرعاً نمیتواند در مال خود تصرف کند و نشانه بالغ شدن یکی از سه چیز است؛ بنابراین هر یک از این سه نشانه بهتنهایی علامت بلوغ و رسیدن به حد تکلیف شرعی است:
١ـ روییدن موی درشت در زیر شکم بالای عورت؛
۲ـ بیرون آمدن منی، در خواب یا بیداری با اختیار یا بیاختیار؛
۳ـ تمام شدن پانزده سال...
وکـالت
وکالت آن است که انسان کاری را که میتواند در آن دخالت کند، به دیگری واگذار نماید تا از طرف او انجام دهد؛ مثلاً کسی را وکیل کند که خانه او را بفروشد یا زنی را برای او عقد نماید؛ پس شخص سفیهی که مال خود را در کارهای بیهوده مصرف میکند، نمیتواند برای فروش مال خودش، کسی را وکیل نماید.
«١٧٩۶» در وکالت ل...
شرایط فروشنده و خریدار
برای فروشنده و خریدار شش شرط است:
١ـ بالغ باشند؛
۲ـ عاقل باشند؛
۳ـ حاکم شرع آنان را از تصرف در اموالشان منع نکرده باشد؛
۴ـ قصد خرید و فروش داشته باشند؛ پس اگر مثلاً به شوخی بگوید: مال خود را فروختم، معامله باطل است؛
۵ـ کسی آنها را مجبور نکرده باشد؛
۶ـ جنس و عوضی را که میدهند مالک باشند، یا مثل پدر ...
شرایط جنس و عوض
«١۶۶٣» جنسی که میفروشند و چیزی که عوض آن میگیرند پنج شرط دارد:
١ـ مقدار آن با وزن یا پیمانه یا عدد و مانند اینها معلوم باشد.؛
٢ـ بتواند آن را تحویل دهد، بنابراین فروختن اسبی که فرار کرده است، صحیح نیست؛
٣ـ خصوصیاتی را که در جنس و عوض هست و بهواسطه آنها میل مردم به معامله فرق میکند، معین نماید؛...
صیغه خرید و فروش
«١۶۶٨» در خرید و فروش لازم نیست صیغه عربی بخوانند، مثلاً اگر فروشنده به فارسی بگوید: این مال را در عوض این پول فروختم، و مشتری بگوید: قبول کردم، معامله صحیح است. و بنابر اظهر لازم نیست ایجاب بر قبول مقدم باشد (مقصود از ایجاب، کلام فروشنده و مقصود از قبول، کلام خریدار است). و احتیاط مستحب آن است که ب...
موارد فسخ معامله
حقّ بههم زدن معامله را «خیار» گویند و خریدار و فروشنده در یازده صورت، میتوانند معامله را بههم بزنند:
١ـ آنکه از مجلس معامله متفرق نشده باشند و این خیار را «خیار مجلس» گویند؛
٢ـ آنکه مغبون شده باشند (خیار غَبن)؛
٣ـ در معامله قرارداد کنند که تا مدت معینی هر دو یا یکی از آنان بتواند معامله را بههم ...