«١٩۴۵» اگر مرد در عقد شرط کند که زن باکره باشد و بعد از عقد معلوم شود که باکره نبوده، بنابراظهر، میتواند عقد را بههم بزند، ولی اگر به گمان باکره بودن با زنی ازدواج کرد و بعداً معلوم شود که باکره نیست، اختیار فسخ ندارد، مگر در صورتی که تَدلیسی در کار باشد.
«١٩۴۶» مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر صلیاللهعلیهوآله شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثل واجب بودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که منکر شدن آن حکم به تکذیب خدا یا پیغمبر صلیاللهعلیهوآله برگردد، مُرتَد است.
«١٩۴٧» کسی که پدر یا مادرش در موقع بسته شدن نطفه او مسلمان بودهاند، چنانچه بعد از بالغ شدن اظهار اسلام کند، و بعداً مرتد شود، زنش بر او حرام میشود و باید به مقداری که در احکام طلاق گفته میشود عدّه وفات نگه دارد.
«١٩۴٨» مردی که از پدر و مادر غیر مسلمان بهدنیا آمده و مسلمان شده، اگر پیش از نزدیکی با همسرش مرتد شود، عقد او باطل میگردد، و اگر بعد از نزدیکی مرتد شود، چنانچه زن او در سن زنهایی باشد که حیض میبینند، باید آن زن به مقداری که در احکام طلاق گفته میشود، عدّه نگاه دارد، پس اگر پیش از تمام شدن عدّه، شوهر او مسلمان شود عقد باقی، وگرنه باطل است.
«١٩۴٩» اگر زن پیش از آنکه شوهر با او نزدیکی کند، بهطوریکه در مسئله ١٩۴۶ گفته شد، مرتد شود، عقد او باطل میگردد، و همچنین است اگر بعد از نزدیکی مرتد شود ولی یائسه باشد، امّا اگر یائسه نباشد، باید به دستوری که در احکام طلاق گفته خواهد شد عدّه نگه دارد، پس اگر قبل از اتمام عدّه مسلمان شود، عقد باقی است و اگر تا آخر عدّه مرتد بماند، عقد باطل است.
«١٩۵٠» اگر زن در عقد با مرد شرط کند که او را از شهر بیرون نبرد و مرد هم قبول کند، نباید زن را از آن شهر بیرون ببرد.
«١٩۵١» اگر زن از شوهر قبلی دختری داشته باشد، شوهر فعلی میتواند آن دختر را برای پسر خود که از آن زن نیست عقد کند، و نیز اگر دختری را برای پسر خود عقد کند، میتواند با مادر آن دختر ازدواج نماید.
«١٩۵٢» اگر زنی از زنا آبستن شود، جایز نیست بچهاش را سقط کند.
«١٩۵٣» کسی که از زنا بهدنیا آمده، اگر زن بگیرد و اولاددار شود آن اولاد حلالزاده است.
«١٩۵۴» هرگاه مرد در روزه ماه رمضان یا در حال حیض با زن نزدیکی کند معصیت کرده، ولی اگر بچهای از آنان بهدنیا بیاید حلالزاده است.