صفحه اصلی

در حال بارگیری...

اداره جامعه اسلامی در عصر غیبت توسط فقها

برگرفته از کتاب بشارت از حضرت حجت (عج)، ص٢٣٩
 

«وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا».١ حوادث واقعه، [درباره] آن چیزی است که منصوص و معلوم نیست و فرض کنید محتاج به این است که کسی امام ثالثعشر(سیزدهم) بشود و نایب مناب ائمه دوازده گانه علیهم‌السلام باشد؛ پس باید با همین نایب، معامله منوب عنه بکنیم. مگر در زمان غیبت صغری همینطور با نواب خاص معامله نمی شد؟ خوب، همین تعمیم یافت:٢ «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا». نیابت خاصه منقطع شد، اما نیابت عام نه. [علت قطع نیابت خاصه هم] معلوم است؛ [برای اینکه] همین خواص را مثل اصل (امام علیه‌السلام) می گرفتند و بلا به سرشان می آوردند؛ کما اینکه خیلی از خود نواب در بلا افتادند و بر سر رفقایشان _ یعنی کسانی که آنها هم وکالت داشتند و در همین غیبت صغری اخذ و ایصال مال میکردند٣ _ هم همین بلاها آمد!

بنابراین، نمیتوانیم بگوییم که علما دست بسته اند و هیچ کاری نمی توانند بکنند! مثلاً فرض کنید [فقها در اموری که برای آن] اذن امام یا نصب امام لازم است، اذن نداشته باشند، اما آیا وقتی [امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف] نباشد، این چیزی که وقتی امام بود، به او داده میشد [را نمیتوان به آن‌ها داد]؟ حضرت علیه‌السلام فرمود: در حوادث به روات احادیث رجوع کنید. آیا محل رجوع بودن روات احادیث و علما که مرام خود آن اصل علیه‌السلام را دارند [ثابت نمی شود]؟! آیا ایصال به اینها ایصال به [امام نیست]؟! خب، آن ها (روات احادیث) هم به روایت و به یقینیات خودشان عمل میکنند. لازم نیست ما به آن ها بگوییم که این [مال] را چه کار کنند. ما به آن ها می دهیم، به اعتبار اینکه نایب حضرت علیه‌السلام هستند.

میرزای بزرگ شیرازی قدس‌سره دستش را دراز کرد تا کسی سهم امام علیه‌السلام یا چیز دیگری را به دستش بدهد؛ [اما] نشد که بدهد، دستش را کشید. [میرزا] گفت: از این کار متأثر شدم، نه برای شخص خودم، بلکه برای اینکه او به اعتقاد اینکه من نایب امام هستم و دارد به امام علیه‌السلام ایصال میکند، این مال را آورد که بدهد، من هم دستم را دراز کردم و نشد. تقریباً محروم شدم از این کار یا او مرا محروم کرد. [گویا آن شخص] با خود اصل(امام عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) این کار را کرده است و تطبیقش بر من، طبق نظر خودش بوده است.

بیانات در درس فقه، مبحث خمس(٩٣)، ٧ مهر ١٣٨٣

 

١. اسحاق  بن  یعقوب در زمان غیبت صغری، سؤالاتی از حضرت ولیّ عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف می پرسد و در پاسخ او، نامه ای از ناحیه مقدسه می رسد. در بخشی از این نامه آمده است: «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَیكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِمْ؛ و اما در حوادثی که واقع می شود، به راویان حدیث ما مراجعه کنید که آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشانم»؛ بحارالأنوار، ج۵٣، ص١٨٠. 

٢. در زمان غیبت صغری، شیعیان مأمور بودند که در مسائل مستحدثه به نواب اربعه رجوع کنند و مسائل خود را از آنها بپرسند و جواب بگیرند. همین حکم در زمان غیبت کبری، به راویان احادیث(فقها و مجتهدین) تعمیم یافت؛ و شیعیان مکلف شدند در مسائل جدید به ایشان مراجعه کنند. 

٣. یعنی اموال را می گرفتند و به امام علیه‌السلام می رساندند.

 

 

جهت مشاهده تمامی تولیدات رسانه‌ای مرتبط با کتاب «بشارت از حضرت حجت(عج)»، و دسترسی به مجموع صوت‌ها و فیلم‌های بیانات حضرت‌ آیت‌الله بهجت، که قابلیت دسترسی به آن‌ها از طریق بارکد(QR)، در حاشیه صفحات کتاب فراهم گردیده است، به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

ویژه‌نامه اینترنتی کتاب بشارت از حضرت حجت(عج)

 


دانلود فیلم / اداره جامعه اسلامی در عصر غیبت توسط فقها

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها