در مقام استدلال و استنباط احکام فقهی، ترخیص و تسهیل خوب است، ولی در مقام عمل، احتیاط خوب است، به شرط اینکه مُزیل (سبب از بین رفتن) احتیاط دیگر نباشد.
در محضر بهجت، ج۲، ص۳۶۷
...
اگر به قطعیات و یقینیات دین عمل کنیم، در وقت خواب و به هنگام محاسبه پیمیبریم که از کدام یک از کارهایی که کردهایم قطعاً حضرت امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف از ما راضی است و از چه کارهایمان قطعاً ناراضی است. اگر کسی به قطعیات مذهب عمل کند ـ نه به ظنیات تقلید، جز در موارد ضرورت ـ و عمل به احتی...
واقعاً زبان حال ما میگوید که در هر فعل و ترک باید ما را راهنمایی کنند. شخصی که به آقایی عقیده داشته و میخواسته در نماز جماعت او شرکت کند، میگفته است: عدهای مانع میشدند که من به نماز جماعت او بروم و به من میگفتند که آن آقا در ماجرای «مشروطه ـ مستبد» فلان عقیده را دارد که مخالف با عقیده شماست....
حوادثی که اتفاق میافتد، نتیجه کارهای ماست که بر سر ما میآید: « وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ؛ هر مصیبتی به شما میرسد، بهواسطه اعمال شماست».١ آیا نباید به فکر باشیم و از گناهان گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبتها شده است، توبه کنیم؟ ولی ما توبه نمیکنیم، چون کارهای ...
سؤال: آیا محیالدین ابنعربی، ضال و مُضل است؟
جواب: این سؤال را باید از آقا سید محمدکاظم یزدی رحمهالله پرسید که با آن همه تورع، احتیاط میکند.١ البته ما نمیتوانیم از محیالدین و امثال او و گفته آنها تبعیت کنیم و از آنها متابعت نماییم و بنا بگذاریم که: کل مایقُولُهُ حَق (هرچه میگوید، حق است)....
اکنون١ افراد حزب توده را دستگیر میکنند، ولی باید توجه داشت که در هر زمان با یک عنوان عدهای را دستگیر کردهاند، و هر کس که خرده حسابی با کسی داشته، او را گرفتار مینماید و یا سبب زندان و یا قتل او میشود....
چگونه میشود کاری بدون مقدمات و شرایط انجام گیرد؟! اگر میخواهید دعا کنید و واقعاً دعا و خواستن از خدا باشد، دعا تشریفاتی دارد، اگر میخواهید از ناحیه دعا به جایی برسید، زبان حالتان این باشد: تسلیم خدا هستیم، هرچه بخواهد بکند، بنا داریم عمل به وظیفه بندگی کنیم. آیا بااینحال خدا ما را به دست گرگ می...
روزی در جریان مشروطیت، مرحوم آخوند خراسانی خواست درس را شروع کند، یک نفر بلند شد و گفت در تبریز خونریزی شده است. بنا شد دسته جمعی به منزل آقا سید محمدکاظم یزدی رحمهالله بروند: بعضی هم که میخواستند فرار کنند، گفتند: از هر کوچهای رفتیم، دیدیم چماقبهدستی ایستاده است و نمیگذارد. معلوم شد همه راه...