صفحه اصلی

در حال بارگیری...

ذکرها فرشته‌اند

شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت پنج‌شنبه ٢۶ مهر ماه ١٣٩٧

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
خیلی از بزرگان آمدند منزل آقا که ایشان را مجاب کنند تا رسالۀ عملیه چاپ کند. آقا زیر بار نمی‌رفتند. از آقا می‌خواستند که دفتر بزنند تا مراجعات مردم و دریافت وجوهات راحت‌تر انجام شود. آقا می‌فرمودند: «نه! ما همون‌طور که آسید ابوالحسن اصفهانی کارش را انجام داد، ما هم همان‌جوری کار خودمان را انجام می‌ده...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت پنج‌شنبه ١٩ مهر ماه ١٣٩٧

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
آنهایی که دنبال آقا در طول مسیر کوچه و خیابان می‌آمدند، کم نبودند. آقا یک بار گفتند: «اینها که می‌آیند اینجا، همه احساساتی هستند. اینها می‌خواهند بالأخره یک‌شبه این راه‌ها را طی کنند. می‌خواهند این پله را یک‌دفعه بروند بالا. ولی خب این‌جوری نیست. ما ٧٠_٨٠ سال زحمت کشیدیم. سختی کشیدیم. بزرگان دیگر سخ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت پنجشنبه ۵ مهر ماه ١٣٩٧

بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان آقا
آقا می‌گفت: «در دم‌ودستگاه امام حسین علیه‌السلام آدم نمی‌تواند چیزی بگوید به کسی. نمی‌توانی بگویی آقا این‌جوری بشین یا آن‌جوری بشین یا مثلاً این‌جوری عزاداری بکن یا مثلاً بر سرت نزن یا بزن».(براساس خاطره یکی از شاگردان) ذکرها فرشته‌اند، ص٧٢ ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت پنج‌‌شنبه ٢٩ شهریور ماه ١٣٩٧

بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان آقا
یک روز که همراه آقا از حرم برمی‌گشتیم، نزدیکی‌های منزل از آقا پرسیدم: «چه‌جور درس بخوانیم که در امتحان نتیجۀ بهتری بگیریم؟». چهرۀ آقا مقداری در هم رفت و ناراحت شد. بعد گفت: «خوب نیست آدم برای امتحان یا شهریه درس بخواند. آدم باید درس را قربة‌الی‌الله بخواند. حالا امتحان هم داد، داد. نتیجه گرفت یا نگر...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت پنج‌شنبه ١ شهریور ماه ١٣٩٧

بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان آقا
تا ساعت 12 شب، مطالعه‌شان طول می‌کشید. توی این فاصله هیچ‌وقت ندیدم آقا بروند سر یخچال، میوه‌ای بیسکوییتی کیکی چیزی بخورند. اهل میوه و سبزیجات که اصلاً نبودند. یک کاسه پولکی کنار دستشان داشتند. اگر وسط مطالعه، ضعف غلبه می‌کرد، چند تا پولکی می‌گذاشتند توی دهان و مشغول ادامۀ مطالعه می‌شدند. ذکرها فرشته...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت پنج‌‌شنبه ٢۵ مرداد ماه ١٣٩٧

بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان آقا
یک‌بار به من سفارش دادند برایشان پتو بخرم. اما چه پتویی؟ از این پتو سربازی‌ها که هم ارزان‌قیمت‌تر است و هم تصویر گل و بوته ندارد. رفتم دنبال این مدل پتوها. یکی از آن خاکستری‌هایش را خریدم. ذکرها فرشته‌اند، ص۴٨ ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت پنج‌شنبه ١٨ مرداد ماه ١٣٩٧

بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان آقا
... یکی دو دورۀ بیماری سختِ مزاجی داشت که آقا را بردند بیمارستان تهران. هیچی نمی‌توانست بخورد. فقط مایعات. بااین‌وجود خیلی هم روزه می‌گرفت. سه وعده‌ مسجدش هم ترک نمی‌شد. ذکرها فرشته‌اند، ص۴۴ ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت پنجشنبه ۱۴ تیرماه ١٣٩٧

پرسش و پاسخ از آیت الله بهجت
جیب‌های آقا برای خودش حکم‌هایی داشت. پول این جیب با آن یکی جیب قضیه‌اش فرق می‌کرد. یکبار در خیابان چهارمردان، از مجلس ختمی برمی‌گشتیم. دیدم آقا دست کردند داخل جیبشان و یک مقدار وجه نقد را در آوردند ... ذکرها فرشته‌اند، ص۴٠. ...

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها