از خلیفه ثانی پرسیدند: آیا در وقت وحی، پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را دیدهای؟ گفت: آری. گفتند: کی و چگونه؟ گفت: روزی حفصه مرا خبر کرد، رفتم و دیدم حضرت صلیاللهعلیهوآلهوسلم در حال وحی است و پارچهای روی آن حضرت است. وقتی وحی تمام شد، پارچه را از روی او عقب زدم، دیدم روی حضرت سرخ شده است.