عربها مهارت عجیبی در تشخیص مواقع نجوم دارند و با نجوم چیزهای عجیب و غریب میفهمند. یک وقت ما در ایستگاه بین سامرا و بغداد ایستاده بودیم، وقت نماز شد، نمیدانستیم قبله کجاست، از یکی از عربها پرسیدیم، گفت: جُدَی این است! با اینکه ما نمیدانستیم کدام طرف باید بایستیم تا جدی را پیدا کنیم، خیلی در نجوم مهارت داشتند! همچنین در شناختن بروج بهواسطه همین ستارهها، و لذا برای هرکدام از این بروج در عرب مثلی هست، چنانکه عربها به مواضع ماه هم در استهلال خیلی مسلطند که در کجای افق باید جستوجو کنند. اگر کسی همین مواضع را بداند، خدا میداند چقدر تفاوت دارد در پیدا کردن و رؤیت هلال با کسی که آنها را نمیداند.
میگویند: شخصی در بیابان به عربی رسید، به او گفت: آیا شب اول ماه است؟ وی گفت: فلان مقدار بده، تا بگویم. پس از آنکه آن مقدار را گرفت، بدون معطلی ماه را به او نشان داد!
اتفاق افتاده است که راه را در جنگلها و بیابانها گم کردهاند و با ستاره پیدا کردهاند؛ زیرا در محلی که بودهاند تشخیص دادهاند که در یمین کدام ستاره، و یسار کدام هستند و در چه وقت از شب و در چه فصل از فصول سال قرار دارند، و به این ترتیب از وسط جنگل با ستارهها راه را طی کرده و تا محل رسیدهاند.