ابوحنیفه۱ بهمنظور عیادت نزد اعمش۲ رفت. اعمش از لحاظ نقل حدیث بسیار اسبق و برتر از ابوحنیفه بود، همچنین ابوحنیفه اهل لسان نبود، هرچند در تمسک به قیاس مهارت بیشتر داشت، ولی به هر حال در حدیث به اعمش نمیرسید. به او گفت: «هذا آخَرُ یوْمٍ مِنْ أَیامِ دُنْیاک وَ أَوَّلُ یوْمٍ مِنْ آخِرَتِک؛ فَتُبْ إِلی رَبِّک لِبَعْضِ ما رَوَیتَهُ؛ امروز، آخرین روز از روزگار عمر تو، و اولین روز از ایام آخرت تو میباشد، پس از بعضی از روایاتی که نقل نمودهای به درگاه خدا توبه کن».
گفت: «لِماذا یا نُعْمانُ؟!؛ از چه توبه کنم ای نعمان؟!». اعمش در اینجا، ابوحنیفه را با نام خطاب کرد، نه با کنیه که هنگام تعظیم و تکریم اشخاص را با آن خطاب میکنند. ابوحنیفه گفت: «رِوایتُک فِی عَلِی أَنَّهُ قَسیمُ الْجَنَّةِ وَ النّارِ؛ از آن روایت که درباره علی علیهالسلام نقل نمودی که او تقسیمکننده بهشت و جهنم است».
اعمش گفت: «سَنِّدُونی، فَقَدْ حَدَّثَنی فُلانٌ وَ لا أَری سَیدا أَفْضَلَ مِنْهُ فی زَمانِهِ قالَ حَدَّثَنی فُلانٌ وَ هُوَ سَیدُ أَهْلِ عَصْرِهِ إِلی أَنْ قالَ: قالَ رَسُولُ اللّه صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم عَلِی قَسیمُ الْجَنَّةِ وَ النّارِ عَلی رَغْمِ أَنْفِک؛ مرا از رختخواب بلند کنید تا تکیه دهم، فلانی که استادی افضل از او در زمانش ندیده بودم به من بازگو نمود که فلانی که سید اهل عصرش بود، گفت: تا اینکه گفت: رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم فرمود: علی علیهالسلام تقسیمکننده بهشت و جهنم است». ابوحنیفه گفت (به این مضمون): «نَنْصَرِفُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ یأْتِی بِأَقْوی مِنْهُ؛ پیش از آنکه قویتر از این را ذکر کند، از نزد او بلند شویم و برویم».۳