امر اجتهاد و فتوا دادن برای بعضی از علما مشکل و برای بعضی آسان بود. این بدان جهت است که مواهب الهیه، نسبت به اشخاص مختلف است.
مرحوم آقا شیخ اسدالله تستری۱ صاحب مقابس در اواخر عمرش در «کاظمین» ساکن بود، شخصی مسائلی را از ایشان استفتا کرده بود و برای گرفتن جواب مرتب به خانه ایشان مراجعه میکرد، ولی پاسخ میشنید که باید تأمل شود و صبر کنید و امثال آن. تا اینکه برای جواب سؤالها شش ماه خدمت ایشان مراجعه کرد و ایشان مکرر میفرمود: حاضر نیست، مهیا نیست، صبر کنید. اتفاقاً آقا شیخ موسی، پسر مرحوم شیخ جعفر کاشفالغطا به کاظمین مشرف شدند و شخص سؤالکننده، همان نوشتهها و سؤالات را به ایشان ارائه داد تا جواب بفرماید. ایشان درحالیکه بر مرکب سوار بود و میخواست به جایی برود، به خادم گفت که کاغذ و دوات حاضر کند و در همان حال فوراً جواب سؤالات را مرقوم فرمود و به صاحبش برگرداند.
امر اجتهاد و فتوا دادن برای بعضی از علما مشکل و برای بعضی آسان بود. این بدان جهت است که مواهب الهیه، نسبت به اشخاص مختلف است.
سؤالکننده نزد «صاحب مقابس» که داماد کاشفالغطا بود رفت و جوابها را به ایشان نشان داد و بهعنوان اعتراض عرض کرد: من شش ماه است سؤالات را به خدمتتان دادهام و هنوز جواب نفرمودهاید، ولی آقا شیخ موسی رحمهالله فوراً جواب دادند. فرمود: صبر کن و رفت و از اندرونی خانه جواب سؤالها را آورد و به او نشان داد که مطابق جوابهای شیخ موسی بود. سپس فرمود: من هم همان روزهای اول این جوابها را نوشته بودم، ولی چه کار کنم، احتیاط نمیگذارد به دست شما بدهم و اظهارکنم؟!
آقا شیخ موسی، فرزند مرحوم کاشفالغطا خیلیخیلی بزرگوار و شاید معروفترین و بزرگترین اولاد مرحوم کاشفالغطا بود. البته دو برادر دیگر ایشان، مرحوم شیخ احمد و شیخ محمدحسین کاشفالغطا نیز مانند آقا شیخ موسی در فقاهت بارِع ۲ بودند.