هر عمل خیری، حدی از آن مطلوب است که اگر از آن حد گذشت، ضدش حاصل میشود؛ یعنی اگر انسان، پایینتر از حد مطلوب انجام داد، قاصر و یا مقصر است و اگر بالاتر از حدّ مطلوب بود، به صعوبت مبتلا میشود، تا اینکه بهحدی میرسد که غیر ممکن و غیر مقدور بشر میگردد. مانند نماز که بدن انسان طاقت زیاد نماز خواندن را ندارد و یا مزاحم خیراتی است که بهسبب نماز از انسان فوت میشوند؛ بهگونهایکه دیگر، انسان نمیتواند آنها را مثل گذشته انجام دهد. سایر خیرات و طاعات نیز اینگونه است، بهجز «ذکرالله»؛ چنانکه در روایت دارد که حدی برای آن نیست. در روایت منقول از امام صادق علیهالسلام آمده است: «مَا مِنْ شَيْءٍ إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهِي إِلَيْهِ إِلَّا الذِّکرَ فَلَيْسَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهِي إِلَيْه؛ هر چیز حدی دارد که در آنجا تمام میشود، بهجز یاد خدا که حد مشخصی برای آن وجود ندارد». ۱
تمام طاعات و همه آنچه مرضی خداست، ذکرالله است و اینگونه ذکر با همه طاعات جمع و با هر نوع طاعت، پیاده میشود؛ نظیر قضای حوائج، ادای واجبات، بلکه بهجا آوردن مستحبات، که نزد اهلش ذکرالله است، بلکه ترک مکروهات و محرمات هم ذکرالله است.
البته مقصود ذکر لسانی نیست؛ زیرا در اثر آن نیز اعضا و جوارح انسان به ملالت، ضعف، عجز و سستی دچار میشوند. بلکه ذکراللهی که حدی ندارد، اعم از ذکر قلبی و لسانی، بلکه اعمّ از ذکر بدنی است؛ چون تمام طاعات و همه آنچه مرضی خداست، ذکرالله است و اینگونه، ذکر با همه طاعات جمع و با هر نوع طاعت پیاده میشود؛ نظیر قضای حوائج، ادای واجبات، بلکه بهجا آوردن مستحبات، که نزد اهلش ذکرالله است، بلکه ترک مکروهات و محرمات هم ذکرالله است. در آن روایت از امام صادق علیهالسلام آمده است: «مِنْ أَشَدِّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلى خَلْقِهِ ذِکرُ اللَّهِ کثِيراً. ثُمَّ قَالَ: لَا أَعْنِي سُبْحَانَ اللَّهِ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ، وَ لَا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، وَ اللَّهُ أَکبَرُ، وَ إِنْ کانَ مِنْهُ؛ وَ لکنْ ذِکرَ اللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ وَ حَرَّم؛ از سختترین چیزهایی که خداوند بر خلق واجب نموده، ذکر بسیار خداوند است. سپس فرمود: مقصودم سبحانالله والحمدلله ولاالهالاالله واللهاکبر نیست، هر چند اینها نیز از یاد خداست، بلکه منظورم یاد خدا هنگام حلال و حرام اوست»؛ یعنی ذکر قلبی محض.۲
آیا واقعاً سبْحانَالله است و أَشَدّ تَذْکیراً (بیشتر انسان را به یاد خدا میآورد) است، و یا این گفتار حضرت یوسف علیهالسلام که: «مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛ پناه بر خدا! او پروردگار من است، و جایگاهم را نیکو قرار داده است. ستمکاران هرگز رستگار نمیشوند». ۳
بسمالله بفرمایید، کار گذشته بود که قرآن میفرماید: «هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ؛ حضرت یوسف علیهالسلام نیز آهنگ او را میکرد، اگر برهان و نشانه روشن پروردگارش را نمیدید». ۴ آیا همهاش به اختیار او بود یا خدا حفظ کرد؟ چه کار کرد؟ آیا کاری کرد جز اینکه برهان رب را دید؟! البته قطعاً هزارها کار، پیش از آن انجام داده بود؛ اسباب «برهان رب» را در اوقات خلوت تحصیل کرده بود که در آن موقعیت حساس «برهان رب» را دید.