صفحه اصلی

در حال بارگیری...

پیام تسلیت حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی بهجت به مناسبت شهادت سیدحسن نصرالله رضوان‌الله تعالی علیه

عرض تسلیت به حضرت بقیة‌الله الاعظم، علما، مراجع، بزرگان، مردم لبنان، خانواده ایشان، و همه مؤمنین

اعوذ بالله من‌الشیطان‌الرجیم

بسم‌الله الرحمن الرحیم

ایشان(آقاسیدحسن نصرالله) از سنین جوانی مورد عنایت حضرت آیت‌الله بهجت بود، [و با ایشان] ارتباط داشت. حتی خود ایشان برای من نقل کردند که: «پذیرفتن این سمت (دبیر کلی حزب‌الله) از اولش با استخاره خود آقا (آیت‌الله بهجت) بود و [چون آیت‌الله بهجت] صلاح ندانستند، نپذیرفتم. بعد از مدت‌ها و چند سال بعد [مجدد محضر ایشان] استخاره کردم، خوب آمد و پذیرفتم».

خبر عروج و وصول به مقام شامخ شهدا را برای سید جلیل حجت‌الاسلام و عمادالمسلمین آقاسیدحسن نصرالله را شنیدیم، خیلی موجب نگرانی شد، ‌البته این جنایت به دست خون‌آشام‌ترین اشقیای جهان در این روز، پلیدترین افراد صورت گرفت، گوارایش باد.

ایشان سال‌ها حافظ حدود و ثغور مسلمین بود، در دوردست‌ها، در لبنان، سردار عزت، شجاعت و نجات بود. و باعث آزادی مسلمان‌ها از کفر و یکی از سدهای عدم سلطه کفار بر مسلمین بود.

ایشان از سنین جوانی مورد عنایت حضرت آیت‌الله بهجت بود، [و با ایشان] ارتباط داشت. حتی خود ایشان برای من نقل کردند که: «پذیرفتن این سمت (دبیر کلی حزب‌الله) از اولش با استخاره خود آقا (آیت‌الله بهجت) بود و [چون آیت‌الله بهجت] صلاح ندانستند، نپذیرفتم. بعد از مدت‌ها و چند سال بعد [مجدد محضر ایشان] استخاره کردم، خوب آمد و پذیرفتم».

این سید جلیل‌القدر از همان ابتدا مورد عنایت حضرت آقا بود و در چتر حفاظتی و نظارتی ایشان قرار داشت. ‌حتی یادم هست که حدود یک ماه، چهل روز قبل از جنگ ۳۳ روزه، حضرت آیت‌الله بهجت صدایم کردند و یک چند سطر دعایی را فرمودند که من یادداشت کردم و فرمودند:«این دعا[١] را به آقای سیدحسن نصرالله در لبنان برسان».

من طریق مستقیم نداشتم، [از طرفی] فرزند مرحوم [علامه] آقاسیدجعفر مرتضی ـ در زمان حیاتشان بود، ـ هر ماه یکبار می‌آمدند، آقا یک عنایاتی به آن مدرسه‌ای که با عنایت و اصرار و تمهیدات حضرت آیت‌الله بهجت در آنجا برای طلاب شیعه تأسیس شده بود، به وسیله آقازاده ایشان، آقا سیدرضا مرتضی می‌رساندم. [لذا] وقتی این‌بار آقا سیدرضا مرتضی تشریف آورد، آن نوشته و دستور آقا را برای ایشان (سید حسن نصرالله) ارسال کردم. [البته] خودم هم در تعجب بودم چرا آقا این‌را برای سیدحسن نصرالله می‌دهند ولی چیزی نپرسیدم. چیزی نگذشت که جنگ ۳۳ روزه شروع شد و خیلی اوضاع آن‌جا [وخیم شد.] همین جنایاتی که الآن در غزه مرتکب می‌شوند را در آن زمان در لبنان مرتکب می‌شدند.

بعد از بیست و چند روز اخبار بدی به ما رسید، که جبهه لبنان وضعش خوب نیست، فشار زیاد است. و بعد هم اخباری رسید که [اسرائیل] در حال پیاده‌سازی نیرو در پشت جبهه مقاومت هستند، ولی نمی‌دانند که دقیقاً کجاست؟ و اوضاع وخیم‌تر می‌شد.

من به آقا عرض کردم اوضاع این‌ها مقداری نگران کننده هست و محتاج دعا هستند، آقا ظاهراً به من چیزی نفرمودند، بعد از یکی دو روز دیگر، بعضی از آقایان که از لبنان مراجعه کردند، گفتند از قول آیت‌الله بهجت در لبنان پخش شده که شما نگران نباشید، نصرت با شماست. در تمام لبنان پخش شده است. و باعث شده جوانان شیعه که مقداری از شرایط جنگ خسته شده بودند (۲۰ روز بیشتر طول کشیده بود) و علامات عدم فتح را می‌دیدند و استقبال به جبهه نداشتند و وقتی برمی‌گشتند دیگر به جبهه بازگشت نداشتند، سرد شده بود جبهه‌ها؛ این خبر آن زمان پخش شده بود.

بعد از اتمام عبادت ایشان، عرض کردم از قول شما این جمله در لبنان پخش شده، انتظار جدی من این بود که بفرمایند که من چنین پیامی ندادم؛ ولی آقا برگشتند به سمت من، یک مقداری اشک در چشمانشان جمع شد و فرمودند: «خب پیام رسید! الحمدلله.»

من حدس زدم شاید توطئه‌ای باشد و آن‌ها که در حال مغلوب شدن هستند، [معاندین] به آقا نسبت بدهند که ایشان فرموده‌اند پیروز می‌شوید و بعد خدای نکرده نشد، بگویند: دیدید حرف ایشان هم حساب نداشت.

ولی[به این دوستان لبنانی] با این‌حال گفتم غروب بیایید تا جواب بدهم، چون آقا وقتی می‌خواستند برای هر کسی پیام بدهند از طریق بنده انجام می‌شد و خود آقا تماس تلفنی نداشتند، تلفنی را جواب نمی‌دادند، و اگر به وسیله اشخاص هم می‌خواستند پیامی را برسانند باز هم به وسیله بنده پیام می‌دادند. [لذا در این فکر بودم که] چطور می‌شود ایشان پیام داده باشند و من خبر نداشته باشم؟ ‌باورش مشکل بود.

با این‌حال احتیاط کردم که باید از خود آقا بپرسم. آقا بعد از نماز ظهر که مقداری طول می‌کشید، وقتی که به منزل هم برمی‌گشتند حدود یک ربع مشغول عبادت می‌شدند. بعد از اتمام عبادت ایشان، عرض کردم از قول شما این جمله در لبنان پخش شده، انتظار جدی من این بود که بفرمایند که من چنین پیامی ندادم؛ ولی آقا برگشتند به سمت من، یک مقداری اشک در چشمانشان جمع شد و فرمودند: «خب پیام رسید! الحمدلله.»

خیلی تعجب کردم! مقداری عقب عقب رفتم و با خودم گفتم: این پیام را چه کسی داده و توسط چه کسی ارسال شده است. [طبق قرار قبلی دوستان لبنانی] آمدند و پرسیدند، گفتم بله ایشان چنین پیامی داده‌اند.

رفقایی که در حرم با آقا [همراه] بودند و اگر ایشان به کسی پیامی می‌دادند این‌ها به من می‌رساندند، چون ترتیب اثر دادن‌ها اهمیت داشت، از آن‌ها هم پرسیدم [آقا] در حرم یا مسجد توسط طلبه‌ای لبنانی پیام داده باشند، گفتند نه.

 در منزل هم من مطمئن بودم که آقا پیامی نداده اند و برایم مسئله شده بود. الحمدلله چند روز بعد خبرهای خوبی آمد و نصرت با این‌ها شد.

 بعد از رحلت آقا، که به دعوت آقا سید حسن نصرالله به لبنان رفتم، ایشان طی صحبتی که با هم داشتیم، چون ایشان جلسه‌ای با فرماندهان داشتند، بنده خواستم خداحافظی کنم، ایشان فرمودند: نه! بمانید، تازه من از شما سؤال دارم.

یک ساعتی هم ایشان سوالاتشان را پرسید، و یکی از سوالاتشان [از بنده] همین بود که آیت‌الله بهجت آن پیام را توسط چه کسی به مردم لبنان رسانده بودند؟

[بنده هم] شرح ماوقع را عرض کردم. ایشان خیلی تعجب کرد! و گفت اتفاقا من هم فرستادم از تمام آن‌هایی که در مظان بودند تفحص کردیم، که این پیام را چه کسی در لبنان پخش کرده است؟ هیچ کسی پیدا نشد. [خلاصه اینکه] معلوم شد آقا مستقیماً این خبر را پخش کرده، خیلی برای ایشان(آقاسیدحسن نصرالله) هم عجیب بود. و آن چیزی که من به آن رسیدم بود خود ایشان هم به همان رسیده بود. غفرالله له.

ایشان(آقاسیدحسن نصرالله) شخصیتی بودند که حفظ حدود و ثغور مسلمین می‌کردند، مرزهای مسلمین را حفظ می‌کردند، جان و مال مسلمین در پناه و حفظ ایشان بود و [در این مسیر] با جدیت تلاش می‌کردند، و صداقت و از خود گذشتگی داشتند.

یعنی آیت‌الله بهجت این‌قدر عنایت داشت به ایشان؛ چون‌که ایشان(آقاسیدحسن نصرالله) شخصیتی بودند که حفظ حدود و ثغور مسلمین می‌کردند، مرزهای مسلمین را حفظ می‌کردند، جان و مال مسلمین در پناه و حفظ ایشان بود و [در این مسیر] با جدیت تلاش می‌کردند، و صداقت و از خود گذشتگی داشتند.

من ایصال این دعا برای آقای سیدحسن نصرالله را فراموش کرده بودم. بعد از رحلت آیت‌الله بهجت، آقازاده آقاسید مرتضی آمد و یادآوری کرد که آن نوشته پیش من است و نوشته را برای پدرم که قرائت کردم مکتوب کردند و به سید حسن نصرالله رساندند. نمی‌دانم در این ایام هم به آن دعا التزام داشتند یا نه.

به‌هرحال ایشان ده‌ها سال مشغول جانفشانی بود، بیرون کردن دشمن از اراضی مسلمین بود، ساختن ویرانه‌هایی که بدتر از مغول ویران کرده بودند و دارند می‌کنند، آن‌ها را به نحو احسن ساخته بودند، که بنده بعد از رحلت ابوی از نزدیک رفتم و دیدم.

بالأخره در این دنیایی که دروغگویی و نیرنگ و واژگونه‌ نشان‌دادن حقایق و… اصلاً واژه‌ها را هم معنای عکس کردند، تمام ظلم و کشتار و غارت و کشتار طفل و مادر و زن و بچه و… همه را ویران کردند و اراضی را گرفتند، که هفتاد سال هست مشغول این کار هستند. با یاری و همراهی کشورهای بزرگ کفر جهانی این کار را مرتکب می‌شوند و دروغ جلوه می‌دهند و بصورت عکس جلوه می‌دهند، و می‌گویند ما در حال اجرای عدل هستیم و می‌خواهیم ظلم را برطرف کنیم. و با بوق‌های تبلیغاتی‌شان هم همین را رواج می‌دهند.

خداوند متعال رحلت ایشان، عروج ایشان، بلوغ ایشان را به این مقام رفیع، مرتفع‌تر و عظیم‌تر گرداند و به همه مؤمنین صبر، استقامت و ایستادگی عنایت فرماید. و رنج‌هایشان را رفع کند، و زودتر پیروزشان کند.

مظلوم را ظالم و ظالم را مظلوم جلوه می‌دهند. در این دنیای دروغ جلوه دادن، ایشان واقعاً یک سدی بود، ستون محکمی بود، بنیان مرصوصی بود، که با این استحکام توانست برای مؤمنین سدی درست کند در مقابل این تجاوزات و تا اندازه‌ای نجات بدهد والا این جنایتکاران طمع‌کار دست بردار نیستند و تمام زندگی‌شان پر از تجاوز، غارت، دروغ و ظلم است. مردم را از خانه‌هایشان به زور بیرون کردند و صاحب شدند و می‌گویند مال ماست و همه دنیا هم باید مال ما بشود. همه کفر جهانی هم آن‌ها را تایید می‌کنند. در چنین شرایطی ایشان کاملاً ایستاد و از پا نیفتاد، و محکم ایستاد.

خداوند متعال رحلت ایشان، عروج ایشان، بلوغ ایشان را به این مقام رفیع، مرتفع‌تر و عظیم‌تر گرداند و به همه مؤمنین صبر، استقامت و ایستادگی عنایت فرماید. و رنج‌هایشان را رفع کند، و زودتر پیروزشان کند. و امیدواریم ان‌شاالله خداوند این فقدان و ضایعه را به سرپرستی احسن از حسن، و نیکوتر تبدیل کند، البته که خدا توانایی چنین کاری را دارد و ان‌شا‌الله چنین فردی را برای مؤمنین برساند.

همچنین این ضایعه را به حضرت بقیة‌الله الاعظم، علما، مراجع، بزرگان، مردم لبنان، خانواده ایشان، و به همه مؤمنین تسلیت عرض می‌کنیم. امیدواریم که با صبرشان هم مأجور باشند و هم مأمون باشند.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 


1. برای حفظ سلامتی، این دعا را هر روز صبح و شب سه مرتبه بخوانید، و قبل و بعد از آن صلوات بفرستید: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه)؛ خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده». (بهجت‌الدعاء، ص ٣۴٧)

 


دانلود فیلم / پیام تسلیت حاج شیخ علی آقای بهجت به مناسبت شهادت سید حسن نصرالله (ره)

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها