صفحه اصلی

در حال بارگیری...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٢ دی ماه ١٣٩٩

بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان آقا

دلم پول پاکیزه می‌خواست که بزنم به زخم خرج دوا و درمان بیماری.
لنگ پنجاه‌هزار تومن بودم برای نسخۀ آزمایش
و دلم به استفاده از پول بچه‌هایم راضی نمی‌شد.
می‌دانستم پول در بانک می‌گذارند، وام می‌گیرند
و آن پول‌ها توی زندگی‌شان وارد شده.
دلم قرص بود که روزی را خدا می‌رساند.
یک روز کسی از طرف آقای بهجت قدری نبات و یک پاکت آورد؛
توی پاکت، همان پنجاه‌هزار تومن بود.

به شیوه باران، ص۶٠

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها