در روایت آمده است: «ثَلاثٌ لایطیقُها [لا تُطیقُها] هذِهِ الأمةُ... اِنْصافُ الناسِ مِنْ نَفْسِهِ؛ سه چیز است که این امت طاقت تحمل آن را ندارد... رعایت انصاف نسبت به مردم در رابطه با خود».[۱]
اکنون (در جنگ آمریکا و متحدانش با عراق پس از اشغال کویت توسط صدام) مردم عراق و شیعیان به ظلم صدام و آمریکا و متحدانش گرفتارند، و بلا و آتش بر سرشان میبارد. اگر ما خود را به جای آنها بگذاریم، کأنّه بلا بر سر ما میبارد. آنها نه مقرّی ندارد و نه مفری. معاش هم ندارند، و در سرای خود بدون نفت و آب و برق و نان هستند. آیا درست است مسلمانها اینگونه مبتلا و گرفتار باشند و ما غافل باشیم و دست روی دست بگذاریم و حتی حال دعا و توسل هم نداشته باشیم؟!
مگر صاحب کار یکی نیست؟! مگر امور ما و آنها به دست یکی نیست؟! پس چرا به او متوسل نمیشویم و در رفع مشکلات و شداید و بلاها از او استمداد نمیکنیم و او را نمیخوانیم؟!
اگر امروز ما در مصائب آنها شریک نباشیم؛ یعنی اینکه فردا هم اگر ما گرفتار شدیم، شما هم در مصائب با ما شریک نباشید!
بله، مسلمانان به فکر همدیگر نشدند، لذا کفار در فکر آنها شدند و برای تفرقه میان آنها و تسلط بر آنها و منافع آنها نقشه کشیدند و از راههای گوناگون و بیشتر از راه تطمیع(به طمع انداختن)، آنها را به دامهای خود گرفتار نمودند و اسیر خود کردند. جهان اسلام و مسلمانها با داشتن اسلام چه احتیاجی به دیگران دارند؟! و قرآن با وجود اهل قرآن، یعنی عترت و اهلبیت علیهمالسلام چه نیازی به مبلّغ و مفسر دیگر دارد؟!
[۱]. منلایحضرهالفقیه، ج۴، ص۳۵۸؛ وسائلالشیعة، ج۱۲، ص۲۷؛ ج۱۵، ص۲۵۴؛ بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۹۵؛ ج۷۲، ص۲۷؛ ج۷۴، ص۴۵ و ۵۱.