حدیث تمسک به ثقلین،١ عامل وحدت بین مسلمانان و رافع اختلاف میان آنهاست، خصوصاً با توجه به اینکه در ذیل حدیث ثقلین دارد که: «فَإِنی سَأَلْتُ اللهَ فِی ذلِک فَاسْتَجابَ لِی؛ من در این باره (عدم جدایی قرآن و عترت) از خدا درخواست نمودم و خدا دعایم را اجابت نمود».٢
بنابراین، با وجود این همه اختلاف بین مسلمانها، معلوم میشود که تمسک حقیقی به ثقلین نشده است، و ریشه اختلاف همان «حَسْبُنَا کتابُ الله؛ کتاب خدا برای ما کافی است»٣ میباشد؛ هرچند این سخن به دروغ گفته شده است؛ زیرا نصف آیات قرآن مربوط به عترت و مودّت آنها و پیروی از آنهاست، مگر اینکه این دسته از آیات را از قرآن محو کنیم، یا روی آنها موم بگذاریم تا پیدا نباشد! این حدیث با اینکه بین عامه و خاصه متواتر است، عامه خیلی زور زدهاند که بگویند: لفظ «عِتْرَتی» در آن نیست، بلکه «سُنّتی» وجود دارد.
میگوییم: اگر «سُنّتی» هم باشد، شما به سنت هم که عمل نمیکنید، بلکه شما قیاسی هستید، نه عامل به سنت و سنی؛ به دلیل اینکه اگر به همان قرآن و سنت عمل میکردید و به آن دو تمسک میکردید، آن دو، اختلاف بین شما را رفع میکرد، و دیگر اختلافی با هم نداشتید پس این همه اختلاف در میان شما برای چیست؟!
لذا عامه نقل میکنند که پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «سَتَفْتَرِقُ أُمتِی عَلی ثَلاثَ وَ سَبْعِینَ فِرْقَةً: کلهُن فِی النارِ إِلا واحِدَةً؛ بهزودی امت من هفتادوسه فرقه میشوند، همه آنها بهجز یکی در آتش جهنم خواهند بود». سؤال شد: آن فرقه ناجیه کدام است؟ حضرت صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «ما أَنَا عَلَیهِ الْیوْمَ وَ أَصْحابِی؛ آنچه من و اصحابم امروز بر آنیم».۴
میگوییم: بنابراین، لابد میان اصحاب دیگر هیچ اختلاف نیست، آیا اینطور است؟! پس جنگ صفین را طائفه جن به راه انداختند و دو طائفه جن با هم جنگیدند؟!
بنابراین، آنان که عترت را کنار گذاشتند، در حقیقت قرآن حقیقی را هم ندارند، بلکه تنها صورتِ قرآن را دارند؛ ازاینرو، کفار به آسانی میتوانند آن را از دست آنها بگیرند. کفار نقشه کشیدهاند و پیمان بستهاند که قرآن را از دست مسلمانان بگیرند و برای این کار میخواهند نخست آیات مربوط به لعن و سب یهود و نصاری نظیرِ «وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ؛ بهسبب این گفتارشان، خداوند یهود را لعنت کند»۵ را از آن حذف کنند، و یا قرآن غیرعربی و ترجمه تنها به دست مسلمانان داده شود.۶ ترجمه قرآن [بدون متن عربی] که دیگر قرآن نیست.