فرقه بهائیه با همین تعاون، مرام خود را پیش میبرند. شخصی میگفت: زمانی محتاج شدم و میدانستم که هرکس به آنها ملحق شود، کمکش میکنند، لذا رفتم نزد آنها و اسمم را جزو بهائیان نوشتم، ولی قلباً با آنها مخالف بودم! به من گفتند: درفلان جا بایست و سیگار و کبریت بفروش، رفتم آنجا مشغول فروختن کبریت و سیگار شدم، آنها برای فروش هر کبریت یک ریالی، یک تومان به من میدادند، تا اینکه کمکم وضعم خوب شد و از آنها جدا شدم و آنها نیز مستمری مرا قطع کردند! درهرحال، فقیر بودن شرط کار برای دعوت اینهاست؛ لذا کسی از آنها پرسید آیا در قم بهایی وجود دارد؟ گفتند: در قم و حوالی آن فقیر نبود، مگر در یک روستا.
چرا ما مسلمانها اینگونه تعاطف نداریم، با اینکه آن همه در شرع تأکید شده است؟! اگر به کسی یا گروهی گفته شود که بیایید و این پول را بگیرید و به فقرا و نیازمندان برسانید، آن کس یا گروه خود را از همه محتاجتر میدانند و به اجرت خود قانع نمیشوند که حقوق خود را بردارند و بقیه را به مستحقین برساند؛ بلکه تنها به کل آن مبلغ راضی میشوند، هرچند ممکن است صورتسازی نمایند!