صفحه اصلی

در حال بارگیری...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ١٢ مرداد ماه ١۴٠٠

بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان آقا

نماز که تمام می‌شود، عدۀ زیادی به‌دنبال آقا راه می‌افتند.
وقتی به سر کوچه می‌رسیم، مردی نزدیکم می‌شود و می‌پرسد:
«شما با آقا آشنا هستید؟»
سر تکان می‌دهم. می‌گوید: از مشهد آمده و پولی برایش نمانده.
می‌خواهد واسطه شوم تا آقا کمکش کند.
می‌گویم: «من نمی‌تونم بگم. ولی اگه حرفت حقیقت داشته باشه، آقا خودشون عنایت می‌کنن.»
آقا به در خانه رسیده‌اند. برمی‌گردند و با لبخندی برای جمعیت دست تکان می‌دهند. یک‌دفعه نگاه‌شان روی مرد ثابت می‌ماند و با دست اشاره می‌کنند که یعنی: «بیا این‌جا».
مرد شتابان جلو می‌رود. وقتی برمی‌گردد، می‌پرسم: «چی شد؟» دستانش را باز می‌کند و با خوشحالی می‌گوید: «به اندازه‌ای هست که من را به مشهد برساند.»

در خانه اگر کس است، ص24

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها