زمانی که ما در نجف در مدرسه مرحوم سید محمدکاظم یزدی بودیم، شبی هنگامی که مشغول درس و مطالعه بودیم، صدایی از حجره همسایه و دیواربهدیوار حجره ما بلند شد بهگونهای که چنان صدایی در مدرسه سابقه نداشت. اعتنایی نکردم و به کار خود ادامه دادم، بعد به آن حجره رفتم و گفتم: صدای چه بود؟ گفت: تخم مرغی در طاقچه حجره بود امشب به زمین افتاد و یک جوجه از آن بیرون آمد! بعد آن آقا، جوجه را به خادم مدرسه که خانهدار بود، داد!
گرمای نجف اینگونه بود، که در حجره مدرسه جوجه از تخم بیرون میآمد. البته گرمای قم نسبت به گرمای نجف بیشتر انسان را ضعیف میکند، هر چند درجه حرارت نجف بیشتر است.