صفحه اصلی

در حال بارگیری...
بیانات

خداوندا، من از تو پول می‌خواهم

شخصی می‌گفت: برای خرید سیگار از خانه بیرون آمدم درحالی‌که یک قَران (هزار دینار سابق) همراه من بود، با صد دینار آن سیگار خریدم و بقیه را که نهصد دینار بود در جیب دیگر گذاشتم. وقتی که وارد حجره شدم، کسی از بالا صدا زد: اخوی! از آن نهصد دینار که در آن جیب دیگر داری، برای اهل‌بیت برادرت نان بخر که ندارند، و من رفتم و خریدم. می‌گوید: وقتی می‌خواستم به خانه برادرم بروم، گفتم: خداوندا، این علم را برای این نخواستم، من از تو پول می‌خواهم، شصت تومان به او رسید.

در محضر بهجت، ج۲، ص۱۴۶

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها