صفحه اصلی

در حال بارگیری...

استفتائات احکام قرض و افلاس

۴۴٧۵. آيا تأخير در پرداخت قرض و دين، در صورت تمکن و سر رسيدن وقت بازپرداخت آن، گناه است؟ تأخير در پرداخت اقساط وام چه طور؟

ج. بله، گناه است. (به مسأله‌ى ١٨١۶ رساله رجوع شود.)

کتاب: استفتائات | شناسه: 6997 | پیوند ثابت
۴۴٩٢. شخصى کتابى را در رايانه تايپ و آماده چاپ کرده است، صاحب کتاب، پول وى را نمى‌دهد، آيا مى‌تواند کتاب را از باب تقاصّ بردارد تا به حقّ خود برسد؟  

ج. اگر راهى براى وصول به حقّش دارد، هر چند با رجوع به دادگاه باشد، نمى‌تواند تقاصّ کند وگرنه به اندازه‌ى حقّش مى‌تواند از آن کتاب به عنوان تقاصّ بردارد.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7014 | پیوند ثابت
۴۴٧٧. اگر فردى مقدار پولى را قرض کند و يادش برود آن را ادا بکند، تکليف چيست؟  

ج. هر وقت يادش آمد، بايد آن را ادا کند.

کتاب: استفتائات | شناسه: 6999 | پیوند ثابت
۴۴٩۴. شخصى با وامى که از بانک گرفته، خانه و زندگى تهيّه کرده است و پيش از آن که بدهى بانک را بدهد، فرار کرده است. اموالى از وى نزد بانک موجود است، آيا بانک مى‌تواند براى وصول وام، از باب تقاصّ، اموال را بفروشد؟

ج. اگر بانک هيچ‌راهى براى وصول اصل وام ندارد، مى‌تواند از باب‌تقاصّ، آن اموال را بفروشد و طلبش را به همان مقدار که وام داده به اين طريق وصول کند.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7016 | پیوند ثابت
۴۴٧٩. اگر کسى بدهکار است و چيزى غير از خانه براى اداى دين ندارد، آيا طلب‌کار مى‌تواند او را مجبور سازد که خانه‌ى مسکونى‌اش را بفروشد؟  

ج. منزل در حدّ شأن، از مستثنيات دين است که براى اداى دين فروخته نمى‌شود.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7001 | پیوند ثابت
۴۴٩٣. شخصى وام صنفى دريافت کرده است، آيا مى‌تواند آن‌را به جاى مصرف در آن صنف، در بدهکارى‌هاى خودش مصرف نمايد؟

ج. اگر آن‌که بالاصالة وام را مى‌دهد، شرط صرف در آن مصرف يا شرکت را نکرده، مانعى ندارد؛ زيرا وام صنفى اقتضاى آن را ندارد.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7015 | پیوند ثابت
۴۴٧٨. اگر کسى پولى به ديگرى قرض دهد و بگويد: به شرطى به تو قرض مى‌دهم که تو نيز در مقابل به فرزندان من قرآن تعليم دهى، آيا اين کار جايز است؟  

ج. جايز نيست.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7000 | پیوند ثابت
۴۴٩۵. هرگاه انسان به کسى بدهکار باشد و متعهّد شود که در تاريخ معيّنى بدهى خود را  بپردازد و براى تضمين آن، خانه‌اى را با قولنامه به طلب‌کار واگذار کند که اگر در آن تاريخ معيّن بدهى خود را نپرداخت، خانه به طلب‌کار تعلّق گيرد، ولى نه خود قصد فروش خانه را داشته باشد و نه خريدار واقعا قصد خريد خانه را داشته باشد، بلکه اين قولنامه صرفا به عنوان ضمانت پرداخت بدهى تنظيم شده باشد، حال اگر در تاريخ معيّن نتوانست بدهى خود را بپردازد، آيا طلب‌کار شرعا مالک خانه مى‌شود و مى‌تواند در آن تصرّف کند؟ (توضيح اين‌که خانه در تصرّف بدهکار مى‌باشد).

ج. حکم رهن را دارد و به محض عدم پرداخت، فورا مالک نمى‌شود، واللّه‌ العالم.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7017 | پیوند ثابت
۴۴٨٠. آيا گرفتن قرض ربايى، حتّى در صورت ناچارى و يا مثلاً در مورد کسى‌که آبرويش در خطر است، حرام است؟  

ج. مى‌تواند به راه‌ها و حيله‌هاى شرعى، از ربا رهايى يابد کند.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7002 | پیوند ثابت
۴۴٩۶. در بعضى از محکوميت‌هاى مالى (مانند مطالبه طلب و...)، در مرحله اجراى حکم صادره، محکوم‌له ساختمان‌مسکونى محکوم‌عليه را جهت دريافت حق خويش (محکوم‌به) معرفى و تقاضاى توقيف و فروش آن را مى‌نمايد و اين در حالى است که در فقه اسلامى ساختمان مسکونى جزو مستثنيات دين شناخته شده است، لکن در مقررات جارى، ساختمان مسکونى جزو مستثنيات دين به حساب نيامده است؛ لذا بفرماييد در چنين مواردى: توقيف يا فروش آن از نظر حضرتعالى چه حکمى دارد؟ اگر جزو مستثنيات دين است، راه احراز اين‌که ساختمان مسکونى در شأن و منزلت محکوم‌عليه مى‌باشد يا خير، چيست؟ در مورد ماشينِ سوارى و تلفن که عرفا براى بعضى از اشخاص از لوازم زندگى (نه وسيله کسب) است، حکم چيست؟

ج. خانه در حدّ شأن مديون، از مستثنيات است و هم چنين وسايل مورد نياز ديگر، و تشخيص خصوصيات با حاکم شرع است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7018 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها