شخصی میفرمود: از آقایی که علم جفر میدانست، درخواست کردم که آن را به من یاد دهد، گفت: سؤال میکنم. بعد از چند روز او را دیدم؛ فرمود: جواب دادند که به صلاح و مصلحت شما نیست. ناقل میگفت: همینطور هم بود، چون من نمیتوانستم از حادثه خارق عادتی اطلاع یابم و آن را بهطور عادی آنگونه که خدا ستار است، مخفی بدارم و اظهار نکنم.