صفحه اصلی

در حال بارگیری...
بیانات

چرا برای تفاهم و صلح دور هم نمی‌نشینیم؟

مسلمانان بلکه شیعه‌ها که خِیارٌ مِن خیارٍ (برگزیده از میان برگزیدگان) هستند، بلکه انسان‌های متدین و عاقل از اهل مذهب حق، حاضر نیستند که دور هم بنشینند و بر اساس وجدانیات و احکام عقلیه که همه بدان معترفند، با هم صلح کنند؛ بنابراین، ما چه انتظار از سازمان بین‌الملل و سازمان حقوق بشر داریم؟! در زمان جاهلیت حاکم اصفهان مال‌التجاره عمر و ابوطالب و… را می‌گیرد و مصادره می‌کند، آنها نزد انوشیروان می‌روند، انوشیروان از وزیر خود سؤال می‌کند: اینها چه می‌خواهند؟ می‌گوید: «پول می‌خواهند»، زیرا صلاح ندید که بگوید: از حاکم اصفهان شکایت دارند. به سخن آنها توجهی نشد؛ لذا بار دیگر گویا با فاصله زمانی نزد انوشیروان رفتند، انوشیروان دستور داد که مترجم را عوض کردند! آری، اگر حرف همدیگر را نمی‌فهمیم باید مترجم را عوض کنیم تا حرف یکدیگر را خوب بفهمیم تا به صلح برسیم.

چنان‌که در مورد دیگر شاه ناشنوایی دستور داده بود که وقتی شخص مظلوم یا متظلّم خواست نزد او بیاید، لباس سرخ بپوشد! در جنگ بین دو طایفه یا باید هر دو فاسد باشند، یا یکی از آنها؛ زیرا اگر هر دو صالح و اهل صلاح باشند، با هم جنگ نخواهند داشت، بلکه سلاح را زمین می‌گذارند و می‌نشینند و با هم تفاهم و مصالحه می‌کنند. سازمان‌ملل هم در حل اختلافات تابع دولتی است که از همه، اقوی و قدرتمندتر باشد، و اگر جنگ به ضرر آنها باشد و نخواهند ادامه یابد، از آن جلوگیری می‌کنند، وگرنه، نه. نظیر اینکه اگر فعل حرامی به صلاح ما نباشد و میل نداشته باشیم آن را انجام دهیم، زهد می‌کنیم و از آن اجتناب می‌نماییم و از نفس خود جلوگیری می‌کنیم! چنان‌که آقایی می‌گفت: پسر من مریض است، و از هرچه اشتها ندارد و یا دستش نمی‌رسد پرهیز می‌کند!

شما انسان‌های متخاصم که اشرف مخلوقات هستید، چرا نمی‌نشینید تا برای رفع خصومت‌ها، فکر و در نتیجه راه حل پیدا کنید؟! متمدن‌ترین دولت‌ها، آمریکاست، چون متمول‌ترین کشورهاست، ولی همین دولت از اداره کشور خودش عاجز است؛ لذا چند بار با ملت و مردم خود جنگیده است! بیست سال قبل١ در تهران، از خیابانی عبور می‌کردیم، دیدیم یک طرف خیابان سفارت آمریکاست، و طرف دیگر روبه‌روی آن را هم که ساختمان دیگری بود، بدون اینکه نیازی به آن داشته باشند، تنها به این دلیل که به سفارت آنها مشرف است، اجاره کرده‌اند؛ تا به دست دیگران نیفتد و برای دیگران معلوم نشود که چه کسانی به سفارت آنها آمدوشد می‌کنند و با استراق سمع و جاسوسی از اسرار آنها اطلاع پیدا نکنند. ملاحظه می‌فرمایید که انسان، بلکه متمدن‌ترین انسان‌ها با این همه ادعاها که در پیشرفت دانش و علم دارند، از دست هم آرامش و آسایش ندارند!

آقایی می‌گفت: در بادکوبه در کاروان‌سرایی تجارت‌خانه داشتیم، از سوی یک مأمور ایرانی از طرف شاه وقت (رضاخان پهلوی) ما را برای بازجویی خواستند، و مقصودشان از تحقیقات این بود که بفهمند آیا روسی‌هایی که در قفقاز هستند، از دست شاه و دستگاه او راضی‌اند، یا نه. من هم گفتم: بله راضی هستیم، و از اقدامات شاه تعریف و تمجید کردم، ولی به این اکتفا نکردند، بلکه قرآن آوردند و مرا قسم دادند که آیا هرچه می‌گویی راست است، یا نه؟! همچنین پرسیدند: روسی‌هایی که در اطراف شما هستند، چطور؟ گفتم: آنها هم راضی هستند. و همین سؤال‌ها را از تجار دیگر هم کردند!

در محضر بهجت، ج۲، ص۳۶
  • ١. این فرمایش را حضرت استاد قدس‌سره شاید در حدود سال ۱۳۵۰ ه‍.ش. فرموده‌اند.

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها