بسیاری از علمای اهلسنت در آخر کار مستبصر شدهاند. نباید احتمال را کالعدم بشماریم. البته جای آن است که گفته شود: «آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدينَ؛ آیا حالا [وقت توبه است؟!] که پیش از این عصیان نمودی و از تباهگران بودی»،۱ ولی ممکن است وقتی مستبصر شده باشد که واقعاً تدارک ممکن باشد؛ مانند غزالی که مستبصر شد و در کتاب سِرّالعالَمَین به غصب فدک تصریح نمود. در این کتاب شواهد صدقی وجود دارد که از آن معلوم میشود نویسندهی آن همان صاحب احیاءالعلوم ـ یعنی غزالی ـ است. بنابراین، کسانی که با تعبیرهای تند از غزالی یاد کردهاند، یا کتاب سرّالعالَمَین او را ندیدهاند، و یا در انتساب آن کتاب به غزالی تردید دارند، درست عمل نمیکنند.
معروف است که: «مَا استوْعَبَ اللَّعْنَ أَحَدٌ مِثْلُ الْغَزالِی؛ هیچکس به اندازهی غزالی از [هر دو فرقه شیعه و سنی] مورد لعن و نفرین قرار نگرفته است». او در ابتدا حتماً از آنها بوده و نمیشود گفت که باطناً شیعه بوده، ولی تظاهر به سنیگری داشته است.