صفحه اصلی

در حال بارگیری...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ١۵ مرداد ماه ١٣٩٨

بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان آقا

همیشه بعد از درس یا نماز، همه را دعا می‌کرد و راه می‌افتاد. در مسیر مسجد تا خانه، خیلی‌ها همراهی‌اش می‌کردند؛ سعی می‌کردند درست پشت سر آقا حرکت کنند، نزدیک به او، تا اگر حرفی زد و نصیحتی کرد، اولین کسی باشند که می‌شنود.

گاهی جمعیت آن‌قدر زیاد می‌شد که پای‌شان به پشت پای آقا می‌خورد.
یک لحظه می‌ایستاد، چشمانش را می‌بست و دوباره به راهش ادامه می‌داد.
به خانه که می‌رسید، نعلین‌هایش را در می‌آورد...
جورابش را آهسته پایین می‌آورد و پشت پایش را بررسی می‌کرد؛ گاهی پشت جورابش خونی بود!
 

این بهشت، آن بهشت، ص۴۵

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها