سفارش میکرد که در عزاداریها، ادب رعایت شود. برخی اشعار را نمیپسندید و از شنیدن برخی اشعار خشنود میشد. خوشش نمیآمد که هر تعبیری در این مجالس بیان شود. روزی شنید که مداحی شعری میخواند و در آن از چشم و ابروی امام معصوم سخن میگوید. پس از پایان مجلس، پیغام داد که به مداح بگویید: خیلی از چشم و ابرو سخن نگوید، مقام امام را وصف کند و عظمت معصوم را در اشعارش نشان دهد. اصرار میکرد که وقتی مجلس برگزار میکنید، برتریها و امتیازهای اهلبیت علیهمالسلام و فضایل و مناقب این حضرات را بگویید و در برابر این قضیه ابراز احساسات کنید. حتی اگر اشک شما جاری نمیشود، حالت گریه به خود بگیرید و در حال حزن باشید و تباکی کنید.
خود را فقیر درگاه اهلبیت علیهمالسلام میدانست و از کسانی که در مقابل معصومین علیهمالسلام تواضع میکردند، به عظمت یاد میکرد. گاهی به این مناسبت حکایت شیخ انصاری رحمهاللّه را بیان میکرد و میفرمود:
مرحوم دربندی به ایشان گفت: آقا، کار شما برای مردم حجت است. وقتی به حرم میروی، ضریح حرم حضرت ابوالفضل علیهالسلام را ببوس. شیخ در جواب فرمود: عتبۀ درب را میبوسم که گردوخاک پای زوار است.[١]
گاهی به این مناسبت حکایت شیخ انصاری رحمهاللّه را بیان میکرد و میفرمود:
مرحوم دربندی به ایشان گفت: آقا، کار شما برای مردم حجت است. وقتی به حرم میروی، ضریح حرم حضرت ابوالفضل علیهالسلام را ببوس. شیخ در جواب فرمود: عتبۀ درب را میبوسم که گردوخاک پای زوار است.
این اظهار ارادت و تواضع در برابر همۀ افراد خاندان اهلبیت علیهمالسلام در رفتار او بروز و ظهور داشت. آنان که با حالاتش آشنا بودند، بهروشنی او را مصداق «وَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا»[٢] مییافتند. گاهی این مطلب را به زبان هم آورده بود و دربارۀ ایام سرور و شادمانی اهلبیت علیهمالسلام فرموده بود:
روزهای ولادت طوری است که انسان، خودبهخود خوشحال میشود. این سنخیت با اهلبیت علیهمالسلام و نورانیت آنهاست که چنین فضایی بهوجود میآید.
اینها همه در رفتارهایش مشهود بود و در ارتباطش با حضرت سیدالشهدا علیهالسلام بهگونهای دیگر رخ مینمود. هر مجلسی که برپا میکرد، اصرار داشت که مجلس به ذکر مصائب سیدالشهدا علیهالسلام ختم شود؛ هرچند مجلس به نیت امامی دیگر برگزار شده باشد. اگر بعضی این کار را نمیکردند، توبیخ میکرد. مثلاً میپرسید: یادش رفت؟ شما نگفته بودید؟ نسپرده بودید؟
[۱]. در یکی از زیارات حضرت سیدالشهدا علیهالسلام آمده است: «ثُم قَبّلِ الضریحَ مِنْ أَرْبَعِ جَوانِبِه؛ سپس ضریح را از چهار سویش ببوس».
[٢]. از امیرالمؤمنین علیهالسلام روایت شده است: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اطَّلَعَ إِلَى الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا شِيعَةً يَنْصُرُونَنَا وَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا…؛ خداوند تبارکوتعالی به زمین توجهی کرد و ما را انتخاب فرمود و همچنین شیعیانی برای ما انتخاب کرد که ما را یاری میکنند و به شادمانی ما شاد میشوند و به اندوه ما اندوهگین میگردند…»؛ خصال، ج۲، ص۶۳۵.