١. «زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید. اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیهالسلام اذن دخول میطلبید و میگویید: «أ أدخُلُ یا حجةَ الله؛ ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال د...
از کرامات حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام این است که هیچگاه بت نپرستیده است؛ لذا اهل تسنن هم به ایشان «کرّمَاللهُوَجْهَهُ» میگویند. از این گذشته، امتیاز بتشکستن هم به دست ایشان واقع شده است. خدا میداند اگر به کسانی که سالها بتپرستی کرده و توسلات بسیار به بتهای خود داشتهاند، دستور داده میشد ...
مرحوم شیخ انصاری که میشود گفت به درس اخلاق سید علی دزفولی شوشتری رحمهالله میرفته حرفهایی دارد، از جمله اینکه: ماها اگر میخواهیم به حوایجمان برسیم، باید با خشوع و خضوع برسیم، یعنی کار به حوایج نداشته باشیم، کار به تکلیف داشته باشیم و آن را مراعات کنیم. همچنین در مرض موت خود فرمودند: «أَلْمَوْتُ ...
یکی از کرامات اهلبیت علیهمالسلام این است که هرکس با علی و فرزندانش علیهمالسلام دشمن و مخالف است، با اسلام مخالف است و خدای تعالی او را مفتضح و رسوا میکند.
کسروی ابتدا به مذهب شیعه ایراد وارد میکرد و بدگویی مینمود و عقول ساده میپنداشتند که با مذهب مخالف است، ولی بعد که «پیک اسلام» را نوشت، معل...
یک وقت حضرت امام موسی کاظم علیهالسلام، علیه یکی از امامزادهها سخنی فرمودند. شخصی که در محضر آن حضرت بود، با خود گفت: ایشان ما را به صلۀ ارحام و احسان به خویشان دستور میدهند و خود دربارۀ یکی از ارحامشان چنین میفرمایند. وی میگوید: بهمحض اینکه این معنا به ذهنم خطور کرد، فوراً حضرت فرمودند: این هم...
فاطمه زهرا علیهاالسلام با همان وصیتی که کرد شبانه دفن شود،۱ پیروز شد و پیروز است. بعد از شهادت حضرت حسینبنعلی علیهالسلام، حضرت زینب علیهاالسلام در اسارت آنچنان مردانه خطبه میخواند که گویی در تخت سلطنت قرار دارد....
جوانی میگفت: حضرت امیر علیهالسلام چند کلمه در گوشم فرمود و من نمیدانستم که چه میفرماید، ولی بعد دیدم که حافظ کل قرآن هستم!
در محضر بهجت، ج۱، ص۱۷
...
میگویند حضرت رضا سلاماللهعلیه، از مریضی که محتضَر بوده، عیادت کرد. اطراف مریض، کسانی بودند که گریه میکردند. گریه میکردند که این [شخص]، دوست ما بود، آدم مؤمنی بود و... که دارد وفات میکند. حضرت لبخندی زد. آمدند بیرون. [به حضرت] عرض کردند: چه مناسبتی داشت [که] دوستانش همه گریه میکردند و شما لبخن...