صفحه اصلی

در حال بارگیری...
عناوین مرتبط

فضیلت گریۀ بر سیدالشهدا علیه‌السلام

در بیانات آیت‌الله بهجت (ره)
«وَ الْمَرْوِیُّ عَنْ ابْنِ‌عَبَّاس قَالَ سَمِعْتُ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: عَیْنَانِ لَا تَمَسَّهُمَا النَّارُ؛ عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللهِ...»۱ (دو چشم است که هیچ‌گاه آتش به آن‌ها نمی‌رسد: چشمی که از خشیت الهی بگرید… )؛ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللهِ. آن‌هایی که بُکای مردم را ـ‌نعوذ بالله‌ـ امر غلطی می‌دانند، چه می‌گویند؟! این «بُکاء مِن خَشیَة الله» عمل انبیاء است. چه می‌گویند؟! مسئلۀ بکاء بر سیدالشهداء المظلومین علیه‌السلام، این هم مثل بکاء از خشیة الله است. این هم همان اجر را دارد. قطره‌اش چقدر [فضیلت و اجر دارد]. بعضی می‌گویند: گریه چه فایده‌ای دارد؟ فایده‌اش این است که اتصال روحی انسان با خود سیدالشهدا علیه‌السلام و با حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله و با خدا در ترقی است؛ با همین بکاء‌ها. رحمت واسعه، چاپ۴، ص۲۷۰ *** بکاء۲ در مصائب اهل‌بیت علیهم‌السلام و به‌خصوص سیدالشهدا علیه‌السلام، شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که افضل از آن نیست؛ یعنی افضل از آن در مستحبات نیست. «بُکاء مِنْ خَشْیَةِ اللهِ» (گریه از ترس خداوند) هم همین‌طور است که شاید افضل از آن نباشد. آیا صلات لیل۳ هم از همین قبیل است؟ آیا ممکن است در همین درجه باشد یا اینکه این‌ها مقدم بر صلات اللیل هستند؟ بکاء من خشیة الله و بکاء برای مصائب سیدالشهدا علیه‌السلام معلوم نیست عدیل۴ داشته باشد. رحمت واسعه، چاپ۴، ص۲۶۹   ۱. «... و المروي عن ابن عباس قال: سمعت رسول اللّه صلی الله علیه و آله يقول عَينان لا تَمَسُّهُمَا النّار عَينٌ بَكتْ مِن خَشيَةِ اللّه وَ عَينٌ بَاتَت تَحْرُسُ في سَبيل اللّه...؛ ... و آنچه از ابن‌عباس روایت شده که گفت: از پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله شنیدم که فرمود: «دو چشم است که آتش آن‌ها را نمی‌سوزاند: چشمی که از ترس خدا گریسته باشد و چشمی که شب بیدار باشد و در راه خدا نگهبانی کند»؛ سنن ترمذی، ج۳، ص۹۶؛ المغنی، عبدالله‌بن‌قدامه، ج۱۰، ص۳۸۰؛ تذکرةالفقها، ج۹، ص۴۵۲؛ جواهر‌الكلام، ج‌۲۱، ص۴۰ و نیز نک: کنزالعمال، ج۳، ص۱۴۱. ۲. گریه. ۳. نماز شب. ۴. مانند، همتا.

سلام خدا بر تو ‌ای اباعبدالله

معنای سلام خدا در زیارات امامان علیهم‌السلام
«السَّلَامُ مِنَ اللَّه‏ عَلَیْکَ یَا ابَاعَبْدِالله»۱ (سلام خدا بر تو ‌ای اباعبدالله!) یعنی چه؟ این‌طور تعبیرات زیاد است؛ «سَلَامٌ عَلَى آلِ یَاسِین» (سلام بر آل یاسین). محل و مَحمل این عبارات چیست؟ یعنی مأذون هستم به اینکه «تحیّةالله» و «سلام‌الله» را بدهم به اباعبدالله علیه‌السلام؛ [یعنی] می‌دانم خداوند راضی است که من تحیات او را بدهم به اباعبدالله علیه‌السلام؛ نه اینکه [تحیت و سلام خدا را] بدهم به خودم و بعد، از جانب خودم تحیت کنم به اباعبدالله علیه‌السلام؛ نه‌خیر! اَظهَر در این عبارت این است که «تحیةالله» به‌منزلۀ «هبةالله» (هدیۀ الهی) و به‌منزلۀ «مواهب‌الله» است. من مأذون هستم که مواهب الهیه را به مقربین درگاه خدا بدهم. پس باید یک یکی موارد را نگاه کنیم ببینیم اظهر در محملش چیست؟   ۱. تعبیر «السَّلَامُ مِنَ اللَّهِ عَلَيْكَ…» در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است (كامل الزيارات، ص۴۴) و نزدیک به همین عبارت در زیارت سیدالشهدا علیه‌السلام به این صورت بیان شده: «السَّلَامُ مِنَ اللَّهِ وَ السَّلَامُ مِنْ مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَائِهِ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ وَ جَمِيعِ أَهْلِ طَاعَتِهِ مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ...؛ سلام از جانب خدا و سلام از جانب فرشتگان مقرّبش و انبیای مرسل او و بندگان صالحش و تمامی اهل طاعتش از اهل آسمان‌ها و زمین‌ها بر اباعبدالله‌، حسین‌بن‌علی و رحمت خدا و برکاتش بر او باد...»؛ اقبال‌الاعمال، ج‏۲، ص۷۱۳.

زیارت سیدالشهدا علیه‌السلام در اربعین

بسم الله الرحمن الرحیم. قال الله (عزّ مَن قائل): «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»۱. تمام تقواها مرتبط به قلب است و جسد به‌منزلۀ خادم است. و اختصاص شعائر به این است که تقوا را در قلوب دیگران تثبیت می‌نماید. و علاماتی هستند که به‌واسطه آنها، به ذی‌العلامة (صاحب علامت) پی می‌برند. فرموده‌اند: «عَلائِمُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ التَّخَتُّمُ بِالْيَمِينِ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ»۲. *** روایت دارد که امام زمان صلوات‌الله‌علیه که ظهور فرمود، می‌فرماید: «اَلا یا اَهلَ العالَم»؛ پنج ندا می‌کند به اهل عالم۳ و بدون هیچ دستگاهی و اختراعی و اینها، این [ندا] به همه می‌رسد، به هر کسی به لغت [و زبان] خودش. در عالَم [هستی] نه [فقط] در این پنج قاره. «اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِّیَ الحُسَین قُتِلَ عَطشاناً، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِّیَ الحُسَین سَحَقُوهُ عُدواناً».   ۱. حج: ۳۲. ۲. «رُوِيَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ ع أَنَّهُ قَالَ: عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»؛ مزار شیخ مفید، ص۵۳؛ بحارالانوار، ج۹۸، ص۳۲۹؛ و نیز ر.ک: تهذیب‌الاحکام، ج۶، ص۵۲. ۳. «إذا ظهر القائم (عج) قام بين الركن و المقام و ينادي بنداءات خمسة: الأول: ألا يا أهل العالم أنَا الإمام القائم، الثاني: ألا يا أهل العالم أنَا الصمصام المنتقم، الثالث: ألا يا أهل العالم إنَّ جدّي الحسين قتلوه عطشان، الرابع: ألا يا أهل العالم إنّ جدّي الحسين عليه السّلام طرحوه عرياناً، الخامس: ألا يا أهل العالم إنّ جدّي الحسين عليه السّلام سحقوه عدواناً»؛ إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب (عج)، ج‏۲، ص۲۳۳.

عنایات امام عصر علیه‌السلام به شیعیان

برگرفته از کتاب بشارت از حضرت حجت (عج)، ص٣٢٢
روایت دارد که امام زمان صلوات‌الله‌علیه که ظهور فرمود، می‌فرماید: «اَلا یا اَهلَ العالَم»؛ پنج ندا می‌کند به اهل عالم۱ و بدون هیچ دستگاهی و اختراعی و اینها، این [ندا] به همه می‌رسد، به هر کسی به لغت [و زبان] خودش. در عالَم [هستی] نه [فقط] در این پنج قاره. «اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِّیَ الحُسَین قُتِلَ عَطشاناً، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِّیَ الحُسَین سَحَقُوهُ عُدواناً» به هر کسی به لغت خودش می‌رسد. این فرق بین این اعجاز و بین آن کارهایی که با اسباب‌چینی درست می‌شود، این طور است. [اگر] کسی از اینجا معرفت پیدا کند، می‌فهمد مسئله ظهور امام و غیبت امام [را]. [در حقیقت] ما [او را] نمی‌بینیم [ولی] او ما را می‌بیند؛ ما کلامش را نمی‌شنویم، [اما] او کلام ما را می‌شنود. [شخصی] گفت: آقا سید حسن نامی در نجف، از مدرسین بوده و در فشار اقتصادی واقع می‌شود. می‌گوید خیلی خوب، من چهل روز یک عریضه‌ای می‌نویسم برای امام زمان (عج)، همان عریضه را تکرار می‌کنم تا چهل روز و یا در آب می‌اندازم یا اینکه یک گوشه اتاق می‌گذارم ـ بالأخره یک جایی می‌گذارم آن را ـ تا روز چهلم. روز چهلم که شد [آقا سید حسن می‌گوید] حالا من یادم نیست که امروز چهلم است، دیدم از پشت سر به ما یک خطابی شد: «آقای آقا سید حسن!». [با خودم] گفتم که درِ خانه بسته است، در خانه هم جز من کسی نیست، قطعاً این خیال است. یک قدری صبر کردم، گفت: «آقای آقا سید حسن، پسر آقا سید حسین» مثلاً. اسم پدر من را هم برد؛ گفتم نه دیگر، این خیال نیست؛ اسم پدر من را هم می‌داند، این خیال نیست. به آن طرف صوت متوجه شدم، کسی را ندیدم. حالا بنا گذاشته‌ام به اینکه نه‌خیر خیال نیست، واقعیت دارد لکن نگاه کردم به آن طرف، دیدم کسی را نمی‌بینم. در عین اینکه هیچ‌کس را نمی‌دیدم، این صوت را شنیدم: «شما گمان می‌کنید ما از حال شما مطلع نیستیم؟ شما خیال می‌کنید ما نمی‌دانیم شما در چه حالی هستید؟» این را شنیدم اما هیچ‌کس را نمی‌دیدم. اما همین‌که این صدا را شنیدم «شما خیال می‌کنید که ما با خبر از حال شما نیستیم؟» کأَنّه رفع حاجتم شد؛ کأنّه هیچ احتیاجی ندارم. به همین شنیدن این کلام. حالا او که معلوم است. دیگر «لا فَرقَ بَینَکَ و بَینَهُم اِلّا اَنَّهُم عِبادُکَ»۲. آن را دیگر خدا می‌داند [که ائمۀ معصومین علیهم‌السلام] چه اشتراکاتی با مبدأ اعلی دارند. هیچ امتیازی ندارد «اِلّا اَنَّهُم عِبادُکَ بَدْؤُها مِنکَ وَ عَودُها اِلَیکَ اَعضادٌ وَ اَشهادٌ وَ مُناةٌ». او که سر جای خودش. آن آقا ـ من عیناً خودم آن شخص را دیدم، خدا رحمتش کند، هفت‌هشت سال است کأنّه وفات کرده؛ نجار بوده ـ می‌گفت: دو ماه بوده است که ما دائماً قرض می‌کردیم [و] از این نجاری خودمان هیچ استفاده‌ای نمی‌کردیم [و درآمدی نداشتیم]. [یک روز] رفتم پشت بام، یک کتابی بود که در آن نوشته بود مثلاً در پشت بام، این دو رکعت نماز را بخوانید و فلان بکنید و حاجت خودتان را بخواهید. فردا که خواستم بروم برای نجاری به دکان ـ خبری که نبود ـ توی این جیب من، یک پنج تومانی بود؛ چهار تومان را دادم به خانواده که این را یک ناهاری درست کند، یک تومان را هم گذاشتم که اگر سیگاری چیزی خودم محتاج بشوم [بخرم]. [خانواده‌اش گفته بود:] آخر چهار تومان که چیزی نمی‌شود! گفتم: حالا تا ظهر شاید چیزی بشود، ما چه می‌دانیم. او رفته بود از همان قوم و خویش‌هایش قرض کرده بود و [غذایی] شبیه اشکنه، چیزی درست کرده بود. من هم تا ظهر دیدم هیچ خبری نشد در دکان، آمدم دیدم بله، رفته از اینجا و آنجا قرض کرده است و یک [غذایی] شبیه اشکنه درست کرده. یک لقمه‌ای برداشتم از آن غذا، دیدم درِ خانه را زدند. [شخصی که جلوی در بود، به من گفت:] «فلان‌آقا (معروف بوده در آن زمان) شما را دعوت کرده به منزل خودش برای ناهار. فلان‌آقای زاهد هم آنجاست». همان یک لقمه را که خورده بودم، دیگر بیشتر نخوردم و رفتم خانۀ آن آقا ـ از آن آقا هم چیزهایی نقل می‌کرد ـ دیدم آن زاهد هم آنجا است. آن زاهد این قضیه را نقل کرد که آن آقا سید حسن، پسر آقا سید حسین وقتی شنید، دید او می‌گوید: «شما گمان می‌کنید ما مطلع نیستیم از حال شما؟» [گفت:] همین کلمه را که شنیدم، کأنّه رفع حاجتم شد. کأنّه اصلاً محتاج نیستم به چیزی. [با خودم] گفتم شاید این قضیه من را دارد می‌گوید؛ من دیشب آنجا توسل کردم به خود حضرت، به‌حسب معنا این ارتباط دارد با خود حضرت. این کلمه را که گفت، کأنّه حال مرا دارد می‌گوید و من هم [مثل آن آقا سید حسن] رفع حاجتم شد؛ به همین‌جا که رسید دیگر حرف نزد «شما خیال می‌کنید ما مطلع از حال شما نیستیم؟» دیدم من هم همانطور شدم؛ دیگر کأنّه احتیاجی به هیچ چیز ندارم، بعدش هم دیگر کار درست شد. بالاخره، چه عرض  کنیم؟! ما معرفتمان ناقص است. عینک ما است که یک تاری دارد و الّا آنها (ائمه علیهم‌السلام) که ما را می‌بینند. چقدر فرق است بین این طایفه (شیعه) و بین آن طایفه (بعضی از اهل‌سنت) که می‌گویند اصلاً اینچنین چیزی نیست؛ خدا اگر بخواهد، «مُلِأَتْ ظُلْمَاً وَ جَورَاً» را تبدیل کند به «یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطَاً وَ عَدْلَاً»، همان‌وقت او را ایجاد می‌کند. دیگر نمی‌خواست که اصلاً از هزارها سال جلوتر، این را نگاه بدارد تا آن وقت. از این‌جور حرف‌ها که «حیّ موجود» نیست بعدها مثلاً [به‌وجود می‌آید] آن‌هایی که [اصل] این روایت را قبول دارند؛ ظاهراً اهل‌سنت شاید اکثرشان این روایت را قبول دارند: «یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطَاً وَ عَدْلَاً بَعْدَ مَا مُلِأَتْ ظُلْمَاً وَ جَوراً»۳ فعلی هذا به‌حسب ظاهر ما کارمان خراب است [و الّا ائمه علیهم‌السلام که ما را می‌بینند].     جهت مشاهده تمامی تولیدات رسانه‌ای مرتبط با کتاب «بشارت از حضرت حجت(عج)»، و دسترسی به مجموع صوت‌ها و فیلم‌های بیانات حضرت‌ آیت‌الله بهجت، که قابلیت دسترسی به آن‌ها از طریق بارکد(QR)، در حاشیه صفحات کتاب فراهم گردیده است، به لینک ذیل مراجعه فرمایید: ویژه‌نامه اینترنتی کتاب بشارت از حضرت حجت(عج)   ۱. «إذا ظهر القائم (عج) قام بين الركن و المقام و ينادي بنداءات خمسة: الأول: ألا يا أهل العالم أنا الإمام القائم، الثاني: ألا يا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم، الثالث: ألا يا أهل العالم إن جدّي الحسين قتلوه عطشان، الرابع: ألا يا أهل العالم إنّ جدّي الحسين عليه السّلام طرحوه عريانا، الخامس: ألا يا أهل العالم إنّ جدّي الحسين عليه السّلام سحقوه عدوانا»؛ إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب (عج)، ج‏۲، ص۲۳۳. ۲. این عبارت در دعای هر روز ماه رجب درباره امامان علیهم‌السلام آمده است؛ اقبال‌الاعمال، ج‏۲، ص۶۴۶؛ بحارالانوار، ج۹۵، ص۳۹۳؛ و نیز ر.ک: البلد الأمين و الدرع الحصين، ص۱۷۹؛ المصباح للكفعمي، ص۵۲۹. ۳. زادالمعاد، ص۴۲۳؛ و نیز ر.ک: كفايةالأثر، ص۴۷؛ الغيبة نعماني، ص۸۱؛ مناقب، ابن‌شهرآشوب، ج‏۱، ص۲۹۵.

یاری اجنّه!

جواب سیدالشهدا علیه‌السلام به طایفۀ جنّیان
چهارهزار از اجنه آمدند و [به امام‌ حسین علیه‌السلام] گفتند: اگر اجازه بدهی، همین‌جا که هستی، هنوز نرسیده به جیش کربلا، ما هلاکشان می‌کنیم، بدون اینکه اصلاً التقاء فریقینی بشود.۱ [امام‌ حسین علیه‌السلام] گفت: «والله من اقدر۲ از شما هستم، اما اگر من کشته نشوم، این خلق منکوس، به چه‌چیز امتحان می‌شوند؟».۳ پیرمردی بود، من خودم دیدم او را شاید هم اصالتاً نزدیک به محل ما بود و ظاهراً شمالی بود، گفت:‌ داشتم می‌خوابیدم، دیدم غلغله‌ای برپاست. گفتم: چه غلغله‌ای هست؟ گفت: زعفر جنی، همانی که آمده بود برای یاری امام‌ حسین علیه‌السلام، وفات کرده است. همین حالا وفات کرده است. بنده از طریق دیگری هم شنیده بودم که بیست سال قبل آمده بودند و درِ بعضی از خانه‌ها را زده بودند که زعفر وفات کرد. رضوان‌الله‌علیه. آن پیرمرد می‌گوید: در همان حالی که داشتم می‌خوابیدم، پرسیدم جانشین دارد؟ پسرش جانشینش است؟ البته آن پیرمرد نگفت، جسم آن کسی که خبر داده بود را دیدم، همین‌قدر گفت که شنیدم. گفتند: بله، جانشین هم دارد. گفتم: اسم جانشینش چیست؟ گفت: اسم پسرش که جانشین پدر است، «کامل» است. این را دیگر در آن خبر نشنیده بودم. این مطلب مخصوص به همان پیرمرد است. اجنه هم عمرشان یک سال، دو سال، ده سال، صد سال نیست. رحمت واسعه، چاپ۴، ص۱۰۶ و ۱۰۷   ۱. بدون اینکه دو لشکر با هم رودررو شوند. ۲. تواناتر. ۳. «وَ أَتَتْهُ أَفْوَاجٌ مِنْ مُؤْمِنِي الْجِنِّ فَقَالُوا لَهُ: يَا مَوْلَانَا نَحْنُ شِيعَتُكَ وَ أَنْصَارُكَ فَمُرْنَا بِمَا تَشَاءُ فَلَوْ أَمَرْتَنَا بِقَتْلِ كُلِّ عَدُوٍّ لَكَ وَ أَنْتَ بِمَكَانِكَ لَكَفَيْنَاكَ ذَلِكَ. فَجَزَاهُمْ خَيْراً وَ قَالَ لَهُمْ: ... فَإِذَا أَقَمْتُ فِي مَكَانِي فَبِمَا يُمْتَحَنُ هَذَا الْخَلْقُ الْمَتْعُوسُ وَ بِمَاذَا يُخْتَبَرُونَ وَ مَنْ ذَا يَكُونُ سَاكِنَ حُفْرَتِي وَ قَدِ اخْتَارَهَا اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ دَحَى‏ الْأَرْضَ وَ جَعَلَهَا مَعْقِلًا لِشِيعَتِنَا وَ مُحِبِّينَا تُقْبَلُ أَعْمَالُهُمْ وَ صَلَوَاتُهُمْ وَ يُجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَ تَسْكُنُ شِيعَتُنَا فَتَكُونُ لَهُمْ أَمَاناً فِي الدُّنْيَا وَ فِي الْآخِرَةِ... فَقَالَتِ الْجِنُّ: نَحْنُ وَ اللَّهِ يَا حَبِيبَ اللَّهِ وَ ابْنَ حَبِيبِهِ لَوْ لَا أَنَّ أَمْرَكَ طَاعَةٌ وَ أَنَّهُ لَا يَجُوزُ لَنَا مُخَالَفَتُكَ لَخَالَفْنَاكَ وَ قَتَلْنَا جَمِيعَ أَعْدَائِكَ قَبْلَ أَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ. فَقَالَ لَهُمْ: وَ نَحْنُ وَ اللَّهِ أَقْدَرُ عَلَيْهِمْ مِنْكُمْ وَ لَكِنْ لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى‏ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ؛ گروه‌‏هایى از جنیان مؤمن نزد امام حسین علیه‌السلام آمدند و گفتند: ای مولای ما، ما شيعيان و ياران توایم، هرچه می‏‌خواهيد دستور دهيد. اگر به ما دستور دهى همۀ دشمنان تو را بکشیم، بی‌آنکه تو از جاى خود حركت كنى، [برای ازبین‌بردن دشمنانت] کافی هستیم ـ خداوند به آن جن‌ها پاداش نيک بدهد ـ او فرمود: ... اگر من در جای خود بمانم، پس اين مردم بینوا چگونه امتحان شوند و با چه وسیله‌‏ای آزمایش شوند و چه‏ كسى در قبر من خواهد خوابید، درحالی‌که خداوند آن روز كه زمين را گستراند، آن را [براى من] انتخاب کرد و پناهگاه شيعيان و دوستداران ما قرار داد؟ اعمالشان و نمازهایشان آنجا پذيرفته می‏‌شود و دعايشان مستجاب می‏‌شود و شيعيان ما آنجا سكونت می‏‌كنند و آنجا در دنيا و آخرت برای ایشان امان است. ... جنيان گفتند: به خدا قسم، اى حبیب خدا و فرزند حبیبش! اگر اطاعت امر تو بر ما واجب نبود و مخالفت با آن برای ما جایز بود، با تو مخالفت می‏‌كرديم و همۀ دشمنانت را پيش‌ازآنكه به تو دست یابند، مى‏‌كشتيم. پس امام علیه‌السلام فرمود: ما به خدا قسم از شما بر این کار تواناتريم؛ ولی باید هرکس هلاک می‏‌شود، با دلیل و حجت هلاک شود و هرکس زندگی می‌‏یابد [و سعادتمند می‌شود]، با دلیل و حجت باشد»؛ لهوف، ص۶۷تا۶۹ و نیز نک: تسلیةالمجالس، ج‏۲، ص۲۳۲؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۳۰.

مجلس روضه علما

در ایام وفیات١عنایتی هست، هرچند این‏طور نبوده که در گذشته علما و مراجع، در ایام وفیات مجلس عزا و روضه‏‌خوانی برپا کنند، حتی در زمان ما در نجف معمول نبود و فقط فاطمیۀ‏ اول را یکی از علما [مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی] و فاطمیۀ‏ دوم را یکی دیگر از مراجع [آقای نائینیŠ] سه روز روضه‏‌خوانی داشتند و مجلس می‏‌گرفتند؛ اما در بقیۀ‏ وفیات چهارده معصوم‰، حتی دهۀ‏ عاشورا، مراجع مجلس نداشتند؛ بلکه در روضه‏‌های عمومی مساجد یا مدارس شرکت می‏کردند. البته در مدارس علوم دینی و حوزه، طلاب خود چیزی روی هم می‏‌گذاشتند و مجلس می‏‌گرفتند، چنان‌که در اعیاد و موالید معصومین‰ هم رسم نبود که علما بنشینند و مجلس بگیرند. البته یادم می‏‌آید که مرحوم آقا سید ابوالحسن در این اواخر در کربلا خانه‏‌ای نزدیک حرم سیدالشهدا† گرفته بود و دهۀ عاشورا در آن مجلس روضه‏‌خوانی می‏‌گذاشت. بعضی از پیرمردهای قم نقل می‏‌کردند که آقای اراکیŠ‏ در هر ماه یا در هر هفته روضه‏‌خوانی داشتند و در آن زمان که پنکه و کولر نبود، در مجلس بادبزن‏‌های دستی می‏‌گذاشتند. در مجالس روضه‌خوانی کربلا نیز گویا بادبزن‌ گذاشتن برای حاضران و مستمعین، مانند سیگار و چای، شرطِ کار بود.   رحمت واسعه، ص۲۶۰   ١. ایام شهادت معصومین

ما به زیارتشان محتاجیم

ما خیال می‌کنیم که معصومین‰ به زیارت ما محتاج‌اند. در ایام اربعین، کربلا پر از دسته‌جات شیعیان عراق از طوایف مختلف عرب‌ها و کُردها می‌شد که یکی از آن‌ها را در ایام سال نمی‌دیدیم و در شعرهایشان از خاندان مرتضی† تجلیل و به آن‌ها اظهار محبت و مودّت می‌کردند. اشخاص و جماعت متعدد از سرتاسر عراق، هر دسته از ناحیه‌ای و در پیش هر جمعیت مرشد پیری بود که به دنبال او می‌رفتند. امام‌ حسین† می‌خواهد بگوید: من به شما احتیاج ندارم، شما به ما خاندان محتاجید، چنان‌که خداوند سبحان می‌فرماید: وَ رَبَطْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُواْ فَقَالُواْ ۱ (و دل‌هایشان را استوار کردیم که برخاستند و گفتند:... ). همچنین می‌فرماید: قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإیمان۲ (بگو، اسلامتان را بر من منت ننهید؛ بلکه این خداست که بر شما منت نهاد و به ایمان رهنمون گردانید). ما باید متشکر و ممنون باشیم که خداوند منان نعمت ولایت و مودّت آن‌ها را به ما عطا فرموده است. رحمت واسعه ص۲۳۷   ۱. کهف، ۱۴ ۲. حجرات، ۱۷

عظمت اشک بر سیدالشهداء علیه‌السلام

در نزدیكی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانۀ فرات و دجله، آبادی‌ای است به نام «مصیب»، كه مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام† از آنجا عبور می‌كرد. مردی كه در سر راه مرد شیعه خانه داشت، چون می‌دانست او همواره به زیارت حضرت علی علیه‌السلام† می‌رود، او را مسخره می‌كرد. حتی یک‌بار به امیرالمؤمنین† جسارت كرد و همچنین گفت: به او (امام علی†) بگو من را از بین ببرد، وگرنه در بازگشت، تو را خواهم کشت! مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون به زیارت مشرف شد، بسیار بی‌تابی كرد و عرض کرد: شما که می‌دانی این مخالف چه می‌كند؛ چرا پاسخش را نمی‌دهید؟! آن شب آن حضرت را در خواب دید و به ایشان شكایت كرد. حضرت امیر† فرمودند: او بر ما حقی دارد كه نمی‌توانیم در دنیا او را كیفر دهیم. مرد شیعه می‌گوید: آری، لابد به‌خاطر آن جسارت‌هایی كه او می‌كند، بر شما حق پیدا كرده است؟! حضرت فرمودند: روزی او در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه می‌كرد، ناگهان ماجرای كربلا و منع سیدالشهدا† از نوشیدن آب، به خاطرش آمد و پیش خود گفت: عمربن‌سعد كار خوبی نكرد كه این‌ها را تشنه كشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت؛ از این جهت بر ما حقی پیدا كرد كه نمی‌توانیم او را در این دنیا مجازات کنیم. آن مرد شیعه می‌گوید: از خواب بیدار شدم و به سمت منزل خود رفتم. در سر راه با آن سنی ملاقات کردم. با تمسخر گفت: امامت را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری، پیام تو را رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف كرد. مرد سنی با شنیدن این ماجرا سر به زیر افكند و كمی به فكر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچ‌كس در آنجا نبود و من این را به كسی نگفته بودم، علی† از كجا فهمید؟! بلافاصله شیعه شد. رحمت واسعه، ص۲۹۱

قتل امامی که خیرخواه قوم خود بود...

آیا ممکن است ما ائمه‌‏ی اطهار علیهم‏‌السلام را با «هَلْ مِن مزِید؛ آیا زیادی هست؟»۱ و با مزایده بفروشیم؟ نه به قیمت کم، که ممکن است نفروشیم؟! چنان‌که عمرسعد ملعون هم به مجانی نفروخت، بلکه هرچه کرد از مُلک ری دست بردارد، دید نمی‏‌تواند. و شمر هم که از ابن‌سعد خبیث‌‏تر بود، بدون هیچ انفاذ حکمی فروخت و اقدام به قتل آن حضرت کرد و نگذاشت ابن‌زیاد ملعون با امام حسین علیه‌‏السلام کنار بیاید و صلح کند؛ لذا وقتی ابن‌زیاد ملعون به شمر لعین گفت: «به امام حسین علیه‏‌السلام بگو باید تسلیم حکم من و یزید شوی بدون هیچ شرطی؛ اگر کرد هیچ، وگرنه کارش را تمام کن»؛ شمر لعین به ابن‌زیاد ملعون گفت: اگر کارش را تمام نکنی بر تو چیره می‌‏شود. او هم پذیرفت و برایش دعا کرد و گفت: «جَزاک الله‏ُ مِنْ ناصِحٍ أَمینٍ!؛ خداوند به تو که شخص خیرخواه و امانت‏دار هستی پاداش خیر دهد!».۲ مگر برادرش، امام مجتبی علیه‌‏السلام صلح نکرد؟ این حضرت هم صلح می‏‌خواست. در محضر بهجت، ج۳، ص۱۵۶   ۱. ق: ۳۰. ۲. عبارت ابن‌زیاد در پاسخ پیشنهاد شمر به این صورت آمده است: «نِعْمَ ما رَأَیتَ! الرَّأْی رَأْیک؛ چه نظر خوبی! نظر درست رأی توست»؛ ر.ک: بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۹؛ الارشاد، ج۲، ص۸۶؛ اعلام الوری، ص۲۳۵؛ سخن مذکور در متن، پاسخ ابن‌زیاد به خیرخواهی ظاهری عمربن‌سعد است که مورد پذیرش ابن‌زیاد قرار نگرفت و ابن‌زیاد درباره‏‌ی نامه‏‌ی او گفت: «هذا کتابُ ناصِحٍ مُشْفِقٍ عَلی قَوْمِهِ؛ این نامه، نامه‏‌ی کسی است که می‏‌خواهد نسبت به قوم خود با خیرخواهی و مهربانی رفتار شود»؛ ر.ک: همان، روضةالواعظین، ج۱، ص۱۸۲.

کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست!

سرّ زیارت سیدالشهدا علیه‌السلام
[scald=1961:sdl_editor_representation {"link":"","linkTarget":""}]   مگر ثواب زیارت سیدالشهدا از ما مذخور۱ نیست؟!  ما می‌دانیم چه خبر است؟! می‌دانیم روایاتی را که دربارۀ زیارات سیدالشهدا در نیمۀ شعبان و در شب عاشورا و این‌ها هست، به کجاها رسیده؟! هیچ می‌توانیم بگوییم «کَانَ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِه‏»۲ یعنی چه؟! یا مثلاً [اینکه در احادیث دربارۀ] زیارت عاشورا آمده‌ «جَاءَ یَوْمَ القِیَامَة مُلَطَّخاً بِدَمِهِ فِی اصْحَابِ الحُسَیْنَ»۳ (در روز قیامت آغشته به خون خود در میان اصحاب حسین علیه‌السلام محشور می‌شود). سیدبن‌طاووس از این هم بالاتر نقل کرده است «مُلَطَّخاً بِدَمِ الحُسَیْنِ»۴ (آغشته به خون حسین علیه‌السلام). چه عرض بکنیم؟! ما این‌ها را می‌فهمیم؟! چیست که ثوابش برای ما مذخور نیست؟ همین بکاء برای سیدالشهدا علیه‌السلام ثوابش چیست؟! می‌توانیم برایش حدی که دیگر از آن بالاتر نیست بگوییم؟! حدی نیست که! به حدی است بکاء که [در روایت] می‌گوید همین‌که اشک مختصری آمد، اذن دخول سیدالشهدا است و چه‌بسا جاهای دیگر هم [بنا‌به] الغاء خصوصیت، همین باشد؛ «الدَّمْعَةُ عَلامَةُ الْاِذْنِ»؛ داخل بشو.۵ از چشم من اشک بیاید، چه ربطی دارد به اینکه آن‌ها اذن داده‌اند؟! هیچ معلوم است که چه هست قضایا؟! رحمت واسعه، ص۲۲۸ـ۲۲۹   ۱. مذخور امری است که در دسترس همه نیست و ذخیره شده است برای افراد خاص یا وقت خاص یا مکان خاص؛ و مذخور بودن ثواب زیارت به یکی از این معانی است: ١. ذخیره‌شده برای وقت شدت نیاز؛ ٢. اصلاً بیان نمی‌شود که چقدر است؛ ٣. فقط برای خواص شیعه ذکر می‌شود. ۲. امام‌ صادق علیه‌السلام دربارۀ زیارت امام‌ حسین علیه‌السلام می‌فرمایند: «مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِ علیه‌السلام عَارِفاً بِحَقِّهِ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِه؛ هرکه قبر حسین علیه‌السلام را زیارت کند، درحالی‌که به حق او شناخت دارد، مانند کسی است که خداوند متعال را در عرشش زیارت کرده است‏»؛ کامل‌الزیارات، ص۱۴۹ و نیز نک: کامل‌الزیارات، ص۱۴۷؛ بحارالانوار، ج۹۸، ص۷۶و۱۰۵. ۳. «مَنْ بَاتَ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ علیه‌السلام لَيْلَةَ عَاشُورَاءَ لَقِيَ اللَّهَ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُلَطَّخاً بِدَمِهِ كَأَنَّمَا قُتِلَ مَعَهُ فِي عَرْصَةِ كَرْبَلَاءَ؛ هرکس شب عاشورا نزد قبر حسین علیه‌السلام بیتوته کند، روز قیامت خدا را در حالی ملاقات می‏‌کند که به خون خود آغشته است. گویا با او در صحرای کربلا کشته شده است»؛ مصباح‌المتهجد، ج٢، ص٧٧١؛ اقبال‌الاعمال، ج۲، ص۵۵۸ و نیز نک: کامل‌الزیارات، ص۱۷۳؛ مزار کبیر، ص۳۵۱؛ بحارالانوار، ج۹۸، ص۱۰۳و١٠۴. ۴. «أَنَّ مَنْ زَارَهُ علیه‌السلام وَ بَاتَ عِنْدَهُ فِي لَيْلَةِ عَاشُورَاءَ حَتَّى يُصْبِحَ حَشَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى مُلَطَّخاً بِدَمِ الْحُسَيْنِ علیه‌السلام فِي جُمْلَةِ الشُّهَدَاءِ مَعَهُ؛ هرکس حسین علیه‌السلام را زیارت کند و در شب عاشورا تا صبح نزدش بیتوته کند، خداوند تعالی او را آغشته به خون حسین علیه‌السلام و در زمرۀ شهدای در رکابش محشور می‏‌کند»؛ اقبال‌الاعمال، ج۲، ص۵۵۸؛ بحارالانوار،ج۹۵، ص۳۴۰؛ ج۹۸، ص۱۰۳. ۵. نک: مصباح‌المتهجد، ج۲، ص۷۲۰؛ شهید اول، مزار، ص۱۲۲؛ بحارالانوار، ج۹۸، ص۱۹۹.

زیارت اربعین، از شعائر الهی

شعائر الله همه علاماتند، علامت برای چه چیزی؟ برای اینکه دیگران را به یاد خدا بیاندازند. «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ‏ خَمْسٌ»۱برای چیست؟ مثلاً «تَعْفِيرُ الْجَبِينِ» (گذاشتن سر بر خاک) برای اینکه آن‌ها به عظمت مسجودله۲ پی ببرند و به یادش بیافتند. و مثلاً «الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏» (بلند گفتن بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم در نماز) که دیگران بفهمند «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» اینجاها مثل لازم است. «إنَّ اللهَ یَمْتَحِنُ شِیعَتَنَا بِتَرْکِ الجَهْرِ بِبِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ». همچنین «صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ» (پنجاه‌ویک رکعت نماز)؛ مثل آن آقای زاهد که ما در نجف در کوچه و در بازار دیدیم مشغول نماز نافلۀ ظهر بود. همیشه آدم نمی‌تواند برود جلوتر در یک مکان مخصوصی [نافله را] انجام بدهد؛ گاهی هم در همان راه رفتن، رکوع و سجودش را به‌جا می‌آورَد. «وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ» (انگشتری به دست راست کردن). [این هم علامت است؛ آیا] می‌شود مخفیانه باشد؟ بعید و نادر است کسی این را زیر دستکشش بگذارد. «وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ» [آخر چه کسی می‌گوید منظور، زیارت چهل مؤمن است] تا اینکه مثلاً آدم یادش بیاید که خوب است چهل مؤمن را زیارت بکند؛ آن هم هر روز! این احتمال خیلی بعید است. زیارةالاربعین همان اربعین حسینیه† است که آدم آنجا عده‌ای را که آمده‌اند، می‌بیند [و هم خودش توسط آن‌ها به یاد خدا می‌افتد و هم آن‌ها توسط او]؛ مثل حج که آدم در مکه یا مدینه هم‌شهری‌هایش را می‌بیند که عدۀ زیادی از آن‌ها هم آمده‌اند، به‌واسطۀ آن‌ها به یاد خدا می‌افتد. هرجا که منصوص نیست، داخل می‌شود در وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ۳ (هرکه شعائر الهی را بزرگ دارد، این از پرهیزکاری قلب‌هاست) [منظور از] «مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» هر تقوای قلبی است. این را که اضافه داده است به تقوای قلوب، معلوم می‌شود که این نه فقط یاد خداست، [بلکه] دیگران را هم به یاد خدا می‌آورد. بالأخره احتمال غیر زیارت اربعین سیدالشهدا† ظاهراً با اینجا مناسبت ندارد.۴ رحمت واسعه ص۲۷۷   ۱. از امام حسن عسکری† روایت شده است که فرمود: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏‏؛ علامت‌های مؤمن پنج چیز است: پنجاه‌ویک رکعت نماز [در روز]، زیارت اربعین امام حسین†، انگشتری به دست راست کردن، گذاشتن پیشانی بر خاک، بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم نماز را بلند گفتن»؛ مزار، شیخ مفید‌، ص۵۳؛ بحارالانوار، ج۸۲، ص۷۵ و نیز نک: تهذیب‌الاحکام، ج۶، ص۵۲. ۲. آنکه برای او سجده کنند. ۳. حج، ۳۲. ۴. یعنی با علامت و شعار بودن.

زیارت با معرفت

آن مرحوم در خوابِ موافق اعتبار، گفت: همۀ کارهای ما رد شد و مورد قبول درگاه حضرت حق قرار نگرفت و به ما گفتند: «در کارها محتاط نبودی، تقلید هم نمی‌کردی و در وقت اجتهاد نیز دقت کافی در استنباط نداشتی». حتی زیارت حضرت سیدالشهدا† را با آن عظمت قبول نکردند و گفتند: «آن وقتی که از افراد عادی بودی، زیارتت مثل دیگران و نظیر انعام و بهایم بود و آن زمان که معرفت به حق ما پیدا کردی، برای خدا نبود و تنها برای حفظ عنوان و شخصیت خود زیارت می‌کردی». وی می‌گوید: به هر حال کاملاً محکوم ملائکه شدیم، ولی مرواریدی به من دادند تا بفروشم. گفتم: این چیست؟ گفتند: هنگام پیاده‌روی به‌سوی زیارت کربلا خسته شده بودی، با خود گفتی: آیا مثل منی باید پیاده برود؟! بعد از آن فکر کردی و گفتی: «الحمد لله» این گوهر، همان حمد می‌باشد. خلاصه، انسان باید انواع و اقسام مختلف کارهای خیر را استقصا کند و از هر راهی توانست، خود را در آن ثبت نام کند، ولو به‌اندازۀ نخود باشد، که روزی به همان یک نخود محتاج می‌شویم. رحمت واسعه، ص۲۳۸

ما به زیارتشان محتاجیم

ما خیال می‌کنیم که معصومین‰ به زیارت ما محتاج‌اند. در ایام اربعین، کربلا پر از دسته‌جات شیعیان عراق از طوایف مختلف عرب‌ها و کُردها می‌شد که یکی از آن‌ها را در ایام سال نمی‌دیدیم و در شعرهایشان از خاندان مرتضی† تجلیل و به آن‌ها اظهار محبت و مودّت می‌کردند. اشخاص و جماعت متعدد از سرتاسر عراق، هر دسته از ناحیه‌ای و در پیش هر جمعیت مرشد پیری بود که به دنبال او می‌رفتند. امام‌ حسین† می‌خواهد بگوید: من به شما احتیاج ندارم، شما به ما خاندان محتاجید، چنان‌که خداوند سبحان می‌فرماید: وَ رَبَطْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُواْ فَقَالُواْ ۱ (و دل‌هایشان را استوار کردیم که برخاستند و گفتند:... ). همچنین می‌فرماید: قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإیمان۲ (بگو، اسلامتان را بر من منت ننهید؛ بلکه این خداست که بر شما منت نهاد و به ایمان رهنمون گردانید). ما باید متشکر و ممنون باشیم که خداوند منان نعمت ولایت و مودّت آن‌ها را به ما عطا فرموده است. رحمت واسعه ص۲۳۷   ۱. کهف، ۱۴ ۲. حجرات، ۱۷

دردانۀ خداوند

«السَّلَامُ مِنَ اللَّه‏ عَلَیْکَ یَا ابَاعَبْدِالله»۱ (سلام خدا بر تو ‌ای اباعبدالله!) یعنی چه؟ این‌طور تعبیرات زیاد است؛ «سَلَامٌ عَلَى آلِ یَاسِین» (سلام بر آل یاسین). محل و مَحمل این عبارات چیست؟ یعنی مأذون هستم به اینکه «تحیّةالله»۲ و «سلام‌الله» را بدهم به اباعبدالله علیه‌السلام؛ [یعنی] می‌دانم خداوند راضی است که من تحیات او را بدهم به اباعبدالله علیه‌السلام؛ نه اینکه [تحیت و سلام خدا را] بدهم به خودم [و بعد] از جانب خودم تحیت کنم به اباعبدالله علیه‌السلام؛ نه‌خیر! اَظهَر۳ در این عبارت این است که «تحیةالله» به‌منزلۀ «هبةالله»۴ و به‌منزلۀ «مواهب‌الله» است [و] من مأذون هستم که مواهب الهیه را به مقربین درگاه خدا بدهم. پس باید یکی یکی موارد را نگاه کنیم ببینیم اظهر در محملش چیست.   ۱. تعبیر «السَّلَامُ مِنَ اللَّهِ عَلَيْكَ…» در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است (كامل الزيارات، ص۴۴) و نزدیک به همین عبارت در زیارت سیدالشهدا علیه‌السلام به این صورت بیان شده: «السَّلَامُ مِنَ اللَّهِ وَ السَّلَامُ مِنْ مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَائِهِ الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ وَ جَمِيعِ أَهْلِ طَاعَتِهِ مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ ...؛ سلام از جانب خدا و سلام از جانب فرشتگان مقرّبش و انبیای مرسل او و بندگان صالحش و تمامی اهل طاعتش از اهل آسمان‌ها و زمین‌ها بر اباعبدالله‌، حسین‌بن‌علی و رحمت خدا و برکاتش بر او باد...»؛ اقبال‌الاعمال، ج‏۲، ص۷۱۳. ۲. درودهای خداوند. ۳. ظاهرتر، آشکارتر. ۴. هدیۀ الهی.

معرفی کتب

معرفی کتاب‌ها و محصولات مورد تأیید مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌الله بهجت قدس‌سره
کتب احکام کتاب رساله توضیح‌المسائل آیت‌الله بهجت (ره) ـ جلد شومیز رساله توضیح‌المسائل حضرت آیت‌الله بهجت (ره)، که مشتمل بر بیش از دوهزاروسیصد مسأله است. لینک نرم‌افزار اندروید «رسائل٢-رساله و استفتائات ١٢ مرجع» در کافه بازار لینک به سایت فروش   مجموعه ۴ جلدی کتاب استفتائات از محضر آیت‌الله بهجت قدس‌سره ـ فارسی دوره ۴ جلدی استفتائات از محضر آیت‌الله بهجت (ره)، مشتمل بر حدود ۶۵٣٠ پرسش و پاسخ فقهی می‌باشد. لینک دانلود نرم‌افزار کتابخانه فقهی: شامل رساله، استفاتائات ۴ جلدی، جامع المسائل ۵ جلدی و مناسک حج حضرت آیت الله بهجت. لینک به سایت فروش   کتاب مناسک حج (فارسی) کتاب مناسک حج، تألیف آیت‌الله بهجت قدس‌سره به زبان فارسی است که مشتمل بر ٩١٠ مسأله، همراه با آداب و ادعیه و زیارات حج می‌باشد. لینک به سایت فروش     کتب بیانات معظم‌له کتاب بهجت‌الدعا مجموعه ادعیه و اذکار مورد توصیه آیت‌ا...العظمی بهجت مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های مورد توصیه آیت‌الله بهجت قدس‌سره است که ایشان خود ملتزم  به انجام آنها  بودند و دیگران را نیز بدان توصیه می‌کردند. کتاب بهجت‌الدعا در شش فصل تنظیم شده است: درآمدی بر دعا؛ سوره‌هایی از قرآن؛ دعاها؛ زیارات؛ اذکار و دستوالعمل‌ها؛ نمازها. کتاب بهجت‌الدعا (جلد چرمی) لینک به سایت فروش کتاب بهجت‌الدعا (جلد شومیز) لینک به سایت فروش ترجمه عربی این کتاب نیز به‌چاپ رسیده است: كتاب بهجة الدعاء (عربی)   کتاب رحمت واسعه؛ بیان خصائص حضرت سیدالشهدا(ع) در اشارات آیت‌الله بهجت (ره) آیت‌الله بهجت قدس‌سره: خدا می‏‌داند که قضایای حضرت سیدالشهدا علیه‏‌السلام چه «رحمت واسعه‏‌ای» است. عشق و ارادت و دلدادگی و توجه به برپایی شعائر بزرگ دینی، در حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت قدس‌سره نمود بارزی داشت؛ تاآنجاکه به هر مناسبتی به ذکر فضائل و مصائب سیدالشهدا علیه‌السلام و یاران شهیدش می‌پرداخت. در عمل نیز همواره به برگزاری مراسم عزای آن حضرت اهتمام ویژه‌ای داشت و روضه هفتگی ایشان، سالیان متمادی بدون وقفه ادامه یافت. کتاب «رحمت واسعه» اشارات و مواعظ مرحوم آیت‌الله بهجت در باب حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام است که در دوره ششم از پویش مطالعاتی «روشنا» نیز معرفی شده، تا طیف مختلفی از مخاطبان را در بر بگیرد. برای خرید نسخه الکترونیک، اینجـا را کلیک کنید. لینک به سایت فروش   کتاب شمیمی از رحمت واسعه گزیده‌ای است از کتاب «رحمت واسعه» که شامل اشارات و مواعظ مرحوم آیت‌الله بهجت در باب حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام می‌باشد. لینک به سایت فروش   کتاب در محضر حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت مجموعه نفیس «در محضر حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت (ره)» شامل هزاروهشتصد نکته از آیت‌الله بهجت در ٣ جلد است که دربردارندۀ رهنمودها، تذکرات و هشدارها در مباحث کلامی، حدیثی، اخلاقی، تاریخی، شرح حال بزرگان و ... می‌باشد. جلد اول این مجموعه، شامل ۶٠٠ نکته می‌باشد. جلد دوم این مجموعه، شامل ٧٠٠ نکته می‌باشد. جلد سوم این مجموعه، شامل ۵٠٠ نکته می‌باشد.   کتاب زمزم عرفان این کتاب، یادنامه فقیه عارف، حضرت آیت‌الله محمدتقی بهجت (ره) است. حجت‌الاسلام ری‌شهری می‌نویسد: «یکی از برکات نمایندگی اینجانب در حج از سوی مقام معظم رهبری، ارتباط نزدیک با فقیه وارسته و عالم عارف، حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره و بهره‌بردن از رهنمودهای سازنده این اسوه علم و عمل و پارسایی بود». وی که هر ساله پیش از سفر به سرزمین وحی، خدمت آیت‌الله بهجت قدس‌سره می‌رسید و از چشمه حکمت‌هایش سیراب می‌شد، بر آن شد تا این رهنمود‌ها را در اختیار عموم مردم قرار دهد؛ ازاین‌رو «زمزم عرفان» را قلم زد و نکات کمیابی را در این کتاب ارزشمند جای داد. لینک به سایت فروش   کتاب جرعه‌ای از زمزم عرفان این کتاب، گزیده‌ای است از کتاب «زمزم عرفان»، یادنامه فقیه عارف، حضرت آیت‌الله محمد تقی بهجت (ره). کتاب زمزم عرفان، اصلی‌ترین و آموزنده‌ترین رهنمودهای عبد صالح و فقیه عارف، حضرت آیت‌الله بهجت را در خود داشت.  رهنموهایی که به‌یقین برای همگان و به‌ویژه نسل جوان حوزه و دانشگاه، مفید و سازنده‌اند. ازاین‌رو این کتاب پس از انتشار، مورد استقبال فراوان اهل نظر قرار گرفت. لیکن گستردگی حجم آن از یک‌سو، و سنگینی هزینه‌های چاپ و نشر از سوی دیگر، سبب گردید که همه علاقمندان نتوانند آن را تهیه نمایند. بدین جهت بخش‌های یکم و دوم زمزم عرفان که حاوی مطالب اصلی آن کتاب‌اند، در این گزیده و با نام «جرعه‌ای از زمزم عرفان» تقدیم می‌گردد. لینک به سایت فروش   کتاب نکته‌های ناب از آیت‌الله‌العظمی بهجت کتابی که فراروی شما است، در بردارنده نکاتی ناب از بیانات عارف بالله، فقیه محقّق، و اصولی مدقّق: حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت (ره)، و نیز مصاحبه‌ها و گفتارهایی از شاگردان و ارداتمندان ایشان است که حتی‌المقدور سعی شده است به نکاتی تازه از ابعاد زندگی معظّم‌له پرداخته شود. لینک به سایت فروش   کتاب به‌سوی محبوب این کتاب، گلچینی از دستورالعمل‌ها و رهنمودها، فرمایشات اخلاقی و عرفانی و نیز دستخط‌هایی از حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره است که در موضوعات مختلفی راه‌گشای دوستان خداست؛ موضوعاتی همچون مهدویت، ولایت ائمه، نماز و حضور قلب، درمان بسیاری از رذائل اخلاقی و… . یکی از مهم‌ترین بخش‌های این کتاب، دو بیانیه مربوط به انتخابات است که ایشان تقریر فرموده‌اند. لینک به سایت فروش   کتاب جرعۀ وصال این کتاب، چکیده‌ای است از اندیشه‌ها و آموزه‌های اخلاقی عالم فرزانه، آیت‌الله بهجت (ره). نکات ذکر شده در این کتاب، چکیده تجربیات و حاصل مطالعات هشتاد ساله انسانی است که عمری را در راه سلوک علمی و عملی به‌سوی الله طی کرده است. شخصیتی کم‌نظیر که به‌عنوان مرجعی بزرگ در فقه شیعه، و عارفی سوخته در سلوک معنوی، و عالمی خبیر در کتاب و سنن شناخته می‌شود. لینک به سایت فروش   کتب زندگینامه و خاطرات کتاب مجموعه داستان‌های کوتاه، جلد١ - این بهشت، آن بهشت خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله‌ بهجت (قدس سره) گفت: «من در آمریکا زندگی می‌کنم. چهل‌وپنج کشور دنیا را دیده‌ام. شمال هم رفته‌ام و گیلان شما را دیده‌ام. جای قشنگی است. در دنیا جایی به این زیبایی ندیده‌ام؛ مثل بهشت است! شما جای به آن قشنگی را ول کرده‌اید آمده‌اید اینجا؟» آقا گفت: «ما آن بهشت را با این بهشت عوض کرده‌ایم». برای خرید نسخه الکترونیک، اینجـا را کلیک کنید. لینک به سایت فروش   کتاب مجموعه داستان‌های کوتاه، جلد٢ - در خانه اگر کَس است خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله‌ بهجت (قدس سره) آن‌قدر اصرار کرد تا آخر سر، وقت ملاقاتی برای او ترتیب دادم. روز ملاقات نیم‌ساعت زودتر آمد. چند دقیقه‌ای بیشتر نگذشته بود که بلند شد برود. گفتم: « تشریف داشته باشید، آقا الان کارشان تمام می‌شود». گفت: «نه، من می‌روم». خیلی ناراحت شدم که حالا من باید تقاضا کنم تا با آقا دیدار کند! جلوی در که رسید، گفت: «فکر کنم شما ناراحت شدید. اما اجازه بدهید دلیل رفتنم را بگویم. راستش من یک خانه خوبِ دو طبقه دارم؛ ولی همسرم اصرار دارد که خانه مناسب نیست و باید تغییرش بدهم. آمده بودم از آقا درباره مبالغی که نزدم هست، اجازه بگیرم تا آن را صرف بازسازی خانه کنم؛ اما حالا که زندگی ساده آقا را می‌بینم، اصلاً رویم نمی‌شود چنین قضیه‌ای را مطرح کنم». برای خرید نسخه الکترونیک، اینجـا را کلیک کنید. لینک به سایت فروش   کتاب مجموعه داستان‌های کوتاه، جلد٣ - به شیوه باران خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله‌ بهجت (قدس سره) برای او که شیوۀ معمولش سکوت و کم‌گویی بود، «نگاه» می‎شد کبوتر نامه‌بر. به تک‌تک آدم‌هایی که می‌آمدند مسجد، نگاه می‌کرد. با نگاه سلام‌ می‌داد، دلجویی می‌کرد. آن‌هایی را که ته صف و یا کنجی نشسته بودند و چندان به چشم نمی‌آمدند هم می‌دید. نیازمندها را رصد می‌کرد، به اطرافیانش می‌گفت: آن آقا را می‌بینید؟ هم او که جلوی در نشسته، این پول را بدهید بهش. یا آن دیگری را می‌بینید آن گوشه، این هدیه را بدهید ببرد. برای خرید نسخه الکترونیک، اینجـا را کلیک کنید. لینک به سایت فروش   کتاب مجموعه داستان‌های کوتاه، جلد ۴ - ذکرها فرشته‌اند خاطراتی از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت (قدس‌سره) توی حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها، مشغول نماز و دعا می‌شدند. بلند هم که می‌شدند تا به خانه برگردند، باز هم زیر لب مشغول دعا بودند. به سلامی یا سر تکان دادنی، به کسانی که اطرافش جمع می‌شدند توجه می‌کردند و آرام از میان آنها، مسیرشان را باز می‌کردند و راه می‌رفتند. دعای صباح و زیارت عاشورا را می‌شنیدم که زیر لب می‌خوانَد. کسی هم اگر سؤالی داشت، پاسخش را می‌دادند و از همان‌جایی که دعا را قطع کرده بودند، ادامه‌اش را می‌خواندند. لینک به سایت فروش   کتاب مجموعه داستان‌های کوتاه، جلد ۵ - ردپای سفید خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله‌ بهجت (قدس‌سره) برف سنگین دیشب همه‌جا را سفید کرده بود. فقط یک رد توی کوچه برفی مسجد بود؛ رد همان ماشینی که آقای بهجت را برای نماز می‌برد... لینک به سایت فروش   کتاب عکس دُردانه کتاب نفیس «دردانه» روایتی مصور از زندگانی آیت‌الله العظمی بهجت قدس‌سره از کودکی تا رحلت ملکوتی است. این مجموعه ارزشمند گلچینی از ۱۷۵۰۰ تصویر از معظم‌له می‌باشد که با تلاش ۱۸ ماهه جمعی از ارادتمندان آن مرجع بزرگوار به زیور طبع آراسته شده و حکایتی نغز از زندگانی عابدانه و زاهدانۀ آن فقید دوران است؛ تصاویری از کودکی و منزل پدری تا تصاویری از تشییع پرشکوه پیکرش بر دستان سیل خروشان دوستارانش.   کتاب برگی از دفتر آفتاب مجموعه حاضر، شامل زندگی‌نامه، ویژگی‌های اخلاقی و علمی، دستورالعمل‌ها، حکایاتی از علمای گذشته از زبان ایشان و... می‌باشد. لینک به سایت فروش   کتاب العبد این کتاب، پیرامون سیره و زندگانی حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت (ره) به روایت بزرگان، شاگردان و فرزند بزرگوار ایشان، حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج شیخ علی بهجت است که توسط مؤسسه فرهنگی ـ تحقیقاتی شمس‌الشموس انتشار یافته است. لینک به سایت فروش   کتاب فریادگر توحید نوشته‌ای که فراروی شماست، شرحی مختصر و در حد توان از حالات و ابعاد زندگی پیر فرزانۀ عابدان و صالحان، و باقی‌مانده‌ای از تبار عارفان: حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت، و پاسخی است به نیاز روزافزون و عطش رهپویانی که استعدادهای مذهبی را در خود بیشتر جست‌وجو می‌کنند. لینک به سایت فروش   کتاب بهجت عارفان در حدیث دیگران کتاب بهجت عارفان در حدیث دیگران، درباره شخصیت آیت‌الله‌العظمی بهجت در نگاه علما و بزرگان است و به‌همراه پیام‌های تسلیت به‌مناسب ارتحال ایشان، و نیز سخنان، نکات اخلاقی و دستورالعمل‌هایی از آیت‌الله‌العظمی بهجت به چاپ رسیده است. لینک به سایت فروش     کتب حوزوی کتاب بهجة الفقیه کتاب فقهی «بهجةالفقیه»، مجموعه یادداشت‌های آیت‌الله‌العظمی شیخ محمدتقی بهجت قدس‌سره در برخی ابواب فقهی است که جلد نخست آن با موضوع «صلاة» به‌کوشش دفتر تنظیم و نشر آثار معظم‌له انتشار یافته است. این کتاب، شامل مباحث أعداد الصلوات، مواقیت، قبلة، لباس المصلّی و مکان المصلّی است. سایر مجلدات این دوره، در حال تدوین است. لینک به سایت فروش   کتاب مباحث‌الاصول، جلد١ کتاب «مباحث‌الاصول» در ۳ مجلد، شامل نظرات اصولی آیت‌الله بهجت به زبان عربی است و در دوره‌های مختلف، توسط ایشان تدریس شده است. معظم‌له در خلال تدریس، نکات و تحقیقات مهمی را به متن اصلی اضافه نموده است که حائز اهمیت بوده و بسیار قابل استفاده است. لینک به سایت فروش   کتاب مباحث‌الاصول، جلد٢ کتاب «مباحث‌الاصول» در ۳ جلد، شامل نظرات اصولی آیت‌الله بهجت به زبان عربی است و در دوره‌های مختلف، توسط ایشان تدریس شده است. معظم‌له در خلال تدریس، نکات و تحقیقات مهمی را به متن اصلی اضافه نموده‌اند که حائز اهمیت بوده و بسیار قابل استفاده است. لینک به سایت فروش   کتاب مباحث‌الاصول، جلد٣ کتاب «مباحث‌الاصول» در ۳ جلد، شامل نظرات اصولی آیت‌الله بهجت به زبان عربی است و در دوره‌های مختلف، توسط ایشان تدریس شده است. معظم‌له در خلال تدریس، نکات و تحقیقات مهمی را به متن اصلی اضافه نموده‌اند که حائز اهمیت بوده و بسیار قابل استفاده است. لینک به سایت فروش   کتاب جامع‌المسائل، دوره ۵ جلدی (جلد شومیز) کتاب فقهی ـ تخصصی «جامع‌المسائل» از ابتدا تا کتاب الصوم، تعلیقه و شرحی است بر کتاب «ذخیرةالعباد» نوشتۀ علامۀ محقق، شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (قدس‌سره) که توسط حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت (قدس‌سره) به رشته تحریر درآمده و ادامه مطالب آن ـ  از باب اعتکاف تا پایان فقه ـ توسط معظم‌له به‌صورت مستقل نگاشته شده است. لینک به سایت فروش     کتب عمومی کتاب اقبال‌الاعمال، به‌همراه ترجمه کامل، ٢جلدی کتاب گران‌سنگ «إقبال‌الأعمال» تألیف عالم ربانی و عارف کامل، سید رضی‌الدین ابوالقاسم علی‌بن‌موسی معروف به «سید ابن‌طلووس» (م ۶۶۴ ق.) می‌باشد که دربارۀ اعمال سال (قمری) است. جلد اول این کتاب درباره اعمال ماه رمضان و شوال است، و جلد دوم آن درباره اعمال سایر ماه‌های قمری می‌باشد. لینک به سایت فروش   کتاب معراج‌السعاده عالم بی‌بدیل، ملا احمد نراقی، فرزند ملا مهدی قدس‌سرهما، پس از آنکه پدرش، کتاب اخلاقی «جامع‌السعادات» را تألف کرد،‌ بر آن شد تا کتابی در ردیف کتاب پدر بزرگوارش، ولی به زبان فارسی به رشته تحریر درآورد تا فارسی‌زبانان نیز از چنین نعمتی بی‌بهره نباشند؛ ازاین‌رو کتاب «معراج‌السعادة» را به رشته تحریر درآورد. این کتاب ـ بنا به آنچه نویسنده، خود بیان می‌دارد ـ خلاصه کتاب «جامع‌السعادات» است و اهمّ مطالب آن را در بر دارد. لینک به سایت فروش   کتاب جهاد با نفس پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله لشگری را به سوی میدان نبرد فرستاد. هنگامی که بازگشتند، به آنها فرمود: مرحبا به قومی که جهاد اصغر را به‌جا آورد، ولی بر آنها جهاد اکبر باقی است. عرض شد جهاد اکبر چیست؟ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: جهاد با نفس. لینک به سایت فروش   کتاب مکن ای صبح، طلوع روز تاسوعا وقتی مراسم روضه‌خوانی تمام شد، مداح جلسه برای عرض تسلیت خدمت آیت‌الله بهجت قدس‌سره رسید. ایشان پس از اظهار لطف، فرمود: این شعر (مکن ای صبح، طلوع) از سروده‌های مرحوم ابوی است. از آن روز بود که مشخص شد شاعر خوش‌ذوق این ابیات پرشور و ماندگار که قریب به یک قرن است در شب عاشورا و در فضای محافل عزاداری اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام می‌پیچد و دل و جان مشتاقان را با سوز و آه عاشورایی گره می‌زند، مرحوم کربلایی محمود بهجت، پدر آیت‌الله بهجت قدس‌سره بوده است. لینک به سایت فروش     کتب به زبان‌های دیگر کتاب الناصح (عربی) طالما انتظر الراغبون إلى الله منهجاً سهلاً وطريقة وسطى للسير إلى النور الحقيقي. فها هو كتاب «الناصح» يشرق النور بعد سعي حثيث لمركز حفظ و نشر تراث المرجع المقدس الشيخ البهجة (البالغ مناه). وذلك لأول مرة في العالم العربي. این کتاب به چند زبان دیگر نیز ترجمه شده و به‌چاپ رسیده است: کتاب الناصح (انگلیسی) کتاب الناصح (فرانسوی) کتاب الناصح (اسپانیایی)   کتاب الرحمة الواسعة (عربی) کتاب «الرحمة الواسعة»؛ نفحات من فيض الرحمة الالهيّة الواسعة، سيّدالشهداء عليه السلام، في كلمات آية الله العظمي الشيخ محمد تقي البهجة (ره) «این کتاب، ترجمه عربی کتاب «رحمت واسعه» می‌باشد»   كتاب بهجة الدعاء (عربی) این کتاب ترجمه عربی کتاب بهجت‌الدعاء می‌باشد که مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های مورد توصیه آیت‌الله بهجت قدس‌سره، در آن گردآوری شده و به چاپ رسیده است.   کتاب رساله توضیح‌المسائل آیت‌ا... بهجت ـ عربی رساله توضیح‌المسائل حضرت آیت‌الله بهجت رحمت‌الله‌علیه به زبان عربی. این رساله، مشتمل بر بیش‌از دوهزارودویست مسأله می‌باشد. لینک به سایت فروش   کتاب مناسک الحج - عربی کتاب مناسک‌الحج، تألیف آیت‌الله بهجت قدس‌سره، به زبان عربی است که شامل ١٨۵ مسأله می‌باشد. لینک به سایت فروش   کتاب منتخب‌المسائل - زبان اردو این کتاب، منتخبی از مسائل فقهی از رساله آیت‌الله بهجت قدس‌سره به زبان اردو می‌باشد. در ابتدای این کتاب، خلاصه‌ای از شخصیت و زندگی آن عارف روشن‌ضمیر نیز آورده شده است. لینک به سایت فروش     نرم‌افزارها و محصولات فرهنگی نرم‌افزار آیینه روشن نرم‌افزار چندرسانه‌ای «آیینه روشن» گنجینه‌ای گران‌بهاست که به بررسی ابعاد مختلف شخصیت علمی و عرفانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره از کودکی تا زمان رحلت می‌پردازد. این مجموعه شامل تصاویر و ویدیوهایی است که مطالب مندرج خود را به‌صورت مستند ارائه داده است. لینک به سایت فروش   نرم‌افزار بهجت الفقیه نرم‌افزار «بهجت‌الفقیه» گنجینه‌ای است از فايل‌های صوتیِ سلسله دروس خارج فقه حضرت آیت‌الله‌العظمی شیخ محمدتقی بهجت (قدس‌سره) در ۵ DVD که شامل مباحث کتاب‌الصلاة، کتاب‌الزکاة، کتاب‌الخمس، کتاب‌الحج و کتاب‌الجهاد می‌شود. به‌همراه نرم‌افزار كتابخانۀ فقهی معظم‌له، از آثار و تألیفات حضرت آیت‌الله‌العظمی محمدتقی بهجت قدس‌سره، شامل۷ عنوان کتاب که در ۱۶ مجلد انتشار یافته است. لینک به سایت فروش   نرم‌افزار کتابخانه فقهی (نسخه ویندوز) لینک دانلود نرم‌افزار کتابخانه فقهی: شامل رساله، استفاتائات ۴ جلدی، جامع المسائل ۵ جلدی و مناسک حج حضرت آیت‌الله بهجت.   نرم‌افزار اندروید رساله توضیح‌المسائل آیت‌الله بهجت قدس‌سره لینک نرم‌افزار اندروید «رسائل٢-رساله و استفتائات ١٢ مرجع» در کافه بازار: حاوی رساله و استفتائات حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت، که توسط علاقه‌مندان ایشان تهیه و منتشر گردیده و مورد تأیید دفتر حضرت آیت‌الله بهجت قدس سره قرار گرفته است.   مستند ماه دل این مجموعه، مستندهایی است تولید شده، پیرامون شخصیت حضرت آیت‌الله بهجت (ره)، شامل ٨ قطعه فیلم در ٢ دی‌وی‌دی. لینک به سایت فروش   مستند العبد (حدیث سرو) مستند «العبد» مجموعه دیگری از سلسله‌برنامه‌های «حدیث سرو» است که از دوران کودکی تا زمان رحلت آیت‌الله‌العظمی بهجت (ره) را در ١٠ قسمت روایت می‌کند. لینک به سایت فروش   صدای سخن عشق مجموعه تصویری صدای سخن عشق، گلچینی است زیبا و با کیفیت از: ملاقات‌های مردمی ایشان در مسجد؛ قسمت‌های زیبا و به‌یاد ماندنی و دل‌چسب از کلاس‌های درس ایشان؛ لحظات عارفانه نمازهای ایشان؛ سؤالات خودمانی طلاب و مردم  از ایشان؛ نصایح معروف و خاص و لحظات ناب دیگری از زمان حیات حضرت آیت‌الله بهجت(ره). لینک به سایت فروش   قاب عکس‌های تمثال مبارک حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره تمثال مبارک حضرت آیت‌الله بهجت (ره)، در طرح‌های متنوع، چاپ شده روی تخته‌شاسی    

کتاب مکن ای صبح، طلوع

معرفی محصولات مورد تأیید مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌الله بهجت قدس‌سره
[scald=2080:sdl_editor_representation {"link":"http:\/\/www.bahjatava.com\/product\/76","linkTarget":"_blank"}] لینک به فروشگاه اینترنتی جهت خرید این محصول روز تاسوعا وقتی مراسم روضه‌خوانی تمام شد، مداح جلسه برای عرض تسلیت خدمت آیت‌الله بهجت قدس‌سره رسید. ایشان پس از اظهار لطف، فرمود: این شعر (مکن ای صبح، طلوع) از سروده‌های مرحوم ابوی است. از آن روز بود که مشخص شد شاعر خوش‌ذوق این ابیات پرشور و ماندگار که قریب به یک قرن است در شب عاشورا و در فضای محافل عزاداری اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام می‌پیچد و دل و جان مشتاقان را با سوز و آه عاشورایی گره می‌زند، مرحوم کربلایی محمود بهجت، پدر آیت‌الله بهجت قدس‌سره بوده است. «مکن ای صبح طلوع» عنوان مجموعه شعرهای سروده‌شده توسط کربلایی محمود بهجت رحمه‌الله است که به‌کوشش دفتر تنظیم و نشر آثار آیت‌الله بهجت قدس‌سره به چاپ رسیده است. مجموعه‌ای از اشعار آیینی و مراثی اهل بیت علیهم‌السلام که توسط مردی محب و مخلص سروده شده است. اگرچه او از علم عروض و شعر و قافیه، بهره چندانی نداشت، ولی اخلاص و صفای روح او چنان اشعارش را دل‌نشین کرده که خواننده را به تحسین وامی‌دارد. استفاده از استعاره، تشبیه، تمثیل و تضمین، تلمیح و اقتباس از آیات و روایات، نماد این روح و ذوق سلیم است. --------------------------------------------------------------------------- پارامترهای کتاب:     قطع کتاب: رقعی     نوع جلد: سلفون     تعداد صفحات: ٣٢٢     نویسنده: کربلایی محمود بهجت     ناشر: شفق     زبان : فارسی     شابک: ٣-٠٩۴-۴٨۵-٩۶۴-٩٧٨ --------------------------------------------------------------------------- فهرست اجمالی کتاب: مراثی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها؛ مراثی حضرت امام حسن علیه‌السلام؛ مراثی حضرت مسلم علیه‌السلام؛ مراثی دو طفلان مسلم علیهماالسلام؛ مراثی حرّبن‌یزید ریاحی علیه‌السلام؛ مراثی وهب علیه‌السلام؛ مراثی امّ‌لیلا علیهاالسلام؛ مراثی حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام؛ مراثی حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام؛ مراثی حضرت قاسم علیه‌السلام؛ مراثی حضرت ابوالفضل علیه‌السلام؛ مراثی حضرت سکینه علیهاالسلام؛ مراثی حضرت رقیه خاتون علیهاالسلام؛ مراثی حضرت فاطمه صغری علیهاالسلام؛ مراثی عبدالله‌بن‌حسن علیهماالسلام؛ مراثی حضرت امام حسین علیه‌السلام؛ مراثی حضرت زینب کبری سلام‌الله‌علیها.