عکسنوشت سهشنبه ٢ دی ماه ١٣٩٩
بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان آقا
دلم پول پاکیزه میخواست که بزنم به زخم خرج دوا و درمان بیماری.
لنگ پنجاههزار تومن بودم برای نسخۀ آزمایش
و دلم به استفاده از پول بچههایم راضی نمیشد.
میدانستم پول در بانک میگذارند، وام میگیرند
و آن پولها توی زندگیشان وارد شده.
دلم قرص بود که روزی را خدا میرساند.
یک روز کسی از طرف آقای بهجت قد...