با اینکه عمربنعبدالعزیز سب حضرت امیر علیهالسلام را منع کرد، ولی گویا بعد از او هم باز برخی بنیامیه آن حضرت را لعن میکردند؛ زیرا مروان میگفته است: «إِن حُکومَتَنا لا تَسْتَقِیمُ إِلا بِسَب عَلِی؛ حکومت ما جز به سب و لعن علی ـ علیهالسلام ـ پابرجا نمیماند»؛ لذا تا شش ماه از عمربنعبدالعزیز در ...
یکی از کرامات علی علیهالسلام و ائمه اطهار علیهمالسلام این است که علمای عامه در مبحث امامت عامی محض میشوند!
فخر رازی، که در بدیهیات هم تشکیک میکند و مطالبش قابل استفاده است، به امامت که میرسد گویی صاحب آن فضل نیست، بلکه یک عامی محض است. پس از آن که استدلالهای امامیه را بهصورت مفصل نقل میکند، ...
علی علیهالسلام از طریق غیب از مکر و حیله معاویه آگاه بود، ولی مأذون نبود به علم غیب خود ترتیب اثر دهد و بر اساس آن عمل کند.
معاویه کارهای عجیب و غریبی با امیرالمؤمنین علیهالسلام کرد و سرانجام بهحسب ظاهر حضرت را مغلوب کرد. از جمله شایعه کرد که قیس با ماست و مشهور شد که عدهای با آن حضرت بیعت نکرده...
محل دفن و مزار حضرت هود و صالح پیغمبر علیهماالسلام معلوم و مشخص نبود، تا اینکه سید بحرالعلوم رحمهالله در وادیالسلام نجف اشرف فرمود: اینجا را حفر کنید، حفر کردند. لوحی ظاهر شد که بر روی آن نوشته شده بود: «هذا قَبْرُ هُودٍ وَ صالحٍ؛ این قبر حضرت هود و صالح علیهماالسلام است»....
آیا میشود گفت آنها که نقل قاطع بر خلافت حضرت امیر علیهالسلام از پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را شنیدند و در عین حال با آن مخالفت نمودند، مسلمان بودند؟! آیا شهادتین با علم به خلاف، در مسلمان بودن و اسلام شخص اثر دارد؟! بله، ما فقط موظف به اجرای اسلام ظاهری درباره آنها هستیم....
مرحوم سید بحرالعلوم در مکه به کتابخانه یک قاضی سنی وارد شد و فرمود: چه کتابهایی در این کتابخانه وجود دارد؟ وی جواب داد: «فِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الأنفُسُ» در آن هر چه دلها بخواهند وجود دارد».١
سید فرمود: فلان کتاب را داری؟ وی گفت: خیر. به همین ترتیب برای نقض سخن او تا هفت کتاب را نام برد و او گفت: ...
آقایی از معاریف و ائمه جماعت قم ـ که مدتی در نجف بود و همانجا متأهل و اولاددار شد و سپس به ایران آمد ـ میگفت: هفتهای بر من نمیگذشت که کرامتی در نجف نبینم. مثلاً هرگاه به شخصی احسان میکردم، در همان هفته به نحو احسن به من احسان میشد، و موارد زیادی از این قبیل را بیان میکرد....
عدهای به خدمت آقای بروجردی رحمهالله رسیدند و عرض کردند: اگر فرمان دهید، ما میتوانیم محمدرضا پهلوی را از بین ببریم.
ایشان فرمودند: آیا اگر بگویم و شما هم به فرض او را از بین ببرید، و بتوانید به جای او کشور را اداره کنید، آیا شرق و غرب میگذارند آب گوارا از گلویتان پایین برود؟!...