صفحه اصلی

در حال بارگیری...

قتل

یادنامه

زندگی‌نامه کوتاه از آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی

حضرت آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی در سال ١٢٨۴ هـ.ق در فلاورجان اصفهان دیده به جهان گشود. مسیر علم و تحصیل را از زادگاهش آغاز کرد و پس از هجرت به شهر اصفهان، نزد اساتید بزرگ آن زمان، تحصیلات خود را تکمیل نمود؛ میرزا جهانگیرخان قشقایی، سید محمدباقر درچه‌ای و آخوند کاشی از اساتید بنام وی بودند. مدارج ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت چرا معاصی را کوچک می‌شماریم؟

حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: چرا معاصی را کوچک می‌شماریم؟  لابد به دلیل اینکه طالب کمالات هستیم و از معاصی فارغ گشته‌ایم! کار به جایی رسیده که حتی گناهان کبیره و حتی سَبْعِ موبقات (هفت گناه کبیره و هلاک‌کننده) را کوچک می‌شماریم!...
بیانات

عظمت و شدت مصیبت امام حسن عسکری علیه‌السلام

مصیبت امام حسن عسکری سلام‌الله‌علیه، خیال می‌کنم که خیلی‌خیلی شدیدتر بود از مصائب آباء مطهّرینش علیهم‌السلام، به‌جهت اینکه دید و رسید به آنچه که حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرموده بود که «غیبت می‌کند، تا پر بشود زمین از ظلم و جور، بعد ظهور می‌کند»۱؛ دید که وقتش شده است. چقدر بر او این مطلب سخت...
بیانات

منصور را کمتر از معاویه نمی‌دانم!

بنده منصور عباسی را در خباثت و شیطنت کمتر از معاویه نمی‌دانم. منصور، عبدالله‌بن‌حسن را با گروهی در زندان انداخت، و به غل و زنجیر بست، بعضی از آنها از دنیا رفتند، و عبدالله‌بن‌حسن بر آنها نماز خواند! این هم یکی از شواهد تاریخ است که گواهی می‌دهد بنی‌عباس انسانیت نداشتند و قرده و خنازیر (میمون و خوک) ...
بیانات

در هر زمان عده‌ای را به اتهامات گوناگون، دستگیر نموده و کشته اند!

اکنون١ افراد حزب توده را دستگیر می‌کنند، ولی باید توجه داشت که در هر زمان با یک عنوان عده‌ای را دستگیر کرده‌اند، و هر کس که خرده حسابی با کسی داشته، او را گرفتار می‌نماید و یا سبب زندان و یا قتل او می‌شود....
بیانات

اگر از خود راضی باشیم...

شخصی را که بنده خود دیده بودم ـ ولی این داستان را به‌واسطه از او شنیده‌ام ـ که گفت: در مشهد یکی از مرتاضین، محلی را در روستای ما، واقع در اطراف قزوین نشان داد که جوانی یکی را با بیل زد و کشت. وقتی به روستا برگشتم و مردم، از جمله آن جوان قاتل، به دیدن من آمدند، به او گفتم: بنشین. بعد از رفتن مردم به ...
بیانات

کشتن پدر برای به سلطنت رساندن پسر!

پدر صاحب گنبد کاووس را حبس کردند، ولی بعد دیدند که نمی‌شود پسرش شاه باشد و خودش را زندانی کنند؛ لذا از پسر اجازه خواستند که پدر را به قتل برسانند و به او گفتند: اجازه بده پدرت را بکشیم. وی امتناع نمود، ولی هرطور بود از او اجازه گرفتند که پدر را هرچند به‌صورت اضطراری به قتل برسانند؛ لذا نگذاشتند لباس...

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها