یا باید به تکالیف و وظایف عالم باشیم، و یا متعلم، و یا محتاط. هَلِ الدّینُ إِلاَّ التَّرجیحُ عِنْدَ الدَّوَرانِ؟! (آیا دین، جز ترجیح [آخرت بر دنیا و یا رضای خدا بر هوای نفس و شیطان] هنگام دَوَران امر [بین آن دو] است؟!). دینداری انسان وقتی معلوم میشود که بر سر دو راهی دنیا و آخرت، و متابعت هوای نفس و شیطان، و یا بندگی رحمان قرار گیرد. میبینیم در هر زمان در میان امواج فتنهها و بلاها، دو سه نفر پاک و بیآلایش از این نشئه بیرون میروند، و از خوشیهای اهل عصر خویش توقف و امتناع مینمایند؛ و یا اگر با آنها همراه میشوند، صورتاً در میان آنها هستند، ولی باطن آنها محفوظ مانده و آلوده نمیشوند. حتی اگر مانند علیبنیقطین در دربار سلاطین جائر و ظالم باشند،١ سالم در میآیند، ولی عدهای نظیر عمر سعد، به آرزوی مُلک ری، به خسران دنیا و آخرت گرفتار میگردند. باز از دسترفتن دنیا باکی ندارد؛ خسران آخرت را چه کار کنیم، اگر از آن در امان نباشیم؟! هوای مُلک ری، ابنسعد را به آن جنایت واداشت. عجب مُلک ابدیای که عدمش برای او ابدی گشت! اگر خانه دنیا یکمیلیون طبقه هم داشته باشد، همهاش خیالبافی و از کاغذ و مقواست. اگر ما قدرت آنها را داشتیم، چگونه خواهیم بود؟! فاروق٢ در یک شب، شانزده هزار لیره قمار باخت.