صبح که شنید، چهرهاش غمگین شد و گفت: «ایوای! فلانی از دنیا رفت؟!...»
ده دقیقه بعدش باز گفت: «لاالهالاالله... فلانی از دنیا رفته...»، تا آخر روز همینطور یادش میافتاد و زیر لب لاالهالاالله میگفت.
با خودمان گفتیم: «مرگ کسی که نزدیک صدسال عمر کرده، چرا اینقدر برایش اهمیت دارد؟ چرا یادش نمیرود و بهخاطرش غصهدار شده؟»
بعدها شنیدیم: «اویی که رفته، اهل نماز شب بوده...»