صفحه اصلی

در حال بارگیری...
بیانات

حاضر نیستم امضا کنم!

البته محرّمات، تنها زنا و قمار و شُرب خمر نیست. گاهی یک امضای بی‌جا که مقدمات و زمینه آن را هم دیگران زحمت کشیده و به دست انسان می‌دهند، موجب از بین‌رفتن اَعراض و نفوس می‌شود و به‌مراتب از آن بالاتر است. از ما انتظار نمی‌رود که گناهانی از قبیل شرب خمر را در خیابان مرتکب شویم؛ چون این کار، گذشته از ترس خدا، یک نوع جنون و بی‌عقلی است و لذا از ما صادر نخواهد شد.

کاردار بریتانیا در اطاق خصوصی و شخصی آقا سید محمدکاظم یزدی رحمه‌الله وارد شد تا از او امضا بگیرد که مردم بر لَه انگلیس و عَلیهِ دولت عثمانی جنگ کنند و هفت‌تیر خود را هم به ایشان نشان داد و او را تهدید نمود. ایشان چون زبان انگلیسی نمی‌دانست، با اشاره، دست به گلوی خود برد و کشید و به او فهماند که: اگر گردن مرا هم بزنید، حاضر نیستم امضا کنم! کاردار دید که کشتن و ترور کردن ایشان، برای او امضا نمی‌شود؛ لذا ایشان را رها کرد و از منزلشان بیرون آمد.

در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۱۹

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها