صفحه اصلی

در حال بارگیری...

مطهِّرات

«١٩٢» آفتاب با پنج شرط، زمین و ساختمان و چیزهایی مانند درب و پنجره که درساختمان به‌کار برده شده، و همچنین میخی را که به دیوار کوبیده‌اند پاک می‌کند:

 ١ ـ چیز نجس به‌طوری تر باشد که اگر چیز دیگری به آن برسد تر شود، پس اگر خشک باشد باید به‌وسیله‌ای آن را تر کنند تا آفتاب خشک کند.

٢ ـ اگر عین نجاست در آن چیز باشد پیش از تابیدن آفتاب آن را برطرف کنند.

٣ ـ چیزی از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند، پس اگر آفتاب از پشت پرده یا ابر و مانند اینها بتابد و چیز نجس را خشک کند، آن چیز پاک نمی‌شود، ولی اگر ابر به‌قدری نازک باشد که از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند اشکال ندارد.

۴ ـ آفتاب به‌تنهایی چیز نجس را خشک کند؛ پس اگر مثلاً چیز نجس به‌واسطه باد و آفتاب خشک شود، پاک نمی‌گردد. ولی اگر باد به‌قدری کم باشد که نگویند به خشک شدن چیز نجس کمک کرده، اشکال ندارد.

۵ ـ آفتاب مقداری از زمین و ساختمان را که نجاست به آن فرو رفته، یک مرتبه با هم خشک کند. پس اگر یک بار بر زمین و ساختمان نجس بتابد و روی آن را خشک کند و دفعه دیگر زیر یا درون آن را خشک نماید، فقط روی آن پاک می‌شود و زیر و درون آن نجس می‌ماند.

«١٩٣» منقولاتی که در اصل از زمین بوده، ولی به صورتی درآمده که در حال حاضر به آن «زمین» نمی‌گویند، مثل کوزه و تسبیح و مُهر، به آفتاب پاک نمی‌شود؛ و آنچه در حال حاضر از زمین شمرده می‌شود، مانند: پاره سنگ و امثال آن، با آفتاب پاک می‌شود، هرچند منقول (قابل نقل و انتقال) باشد.

«١٩۴» آفتاب، درخت و گیاه و حصیر نجس را پاک می‌کند.

«١٩۵» اگر آفتاب به زمین نجس بتابد، بعد انسان شک کند که زمین موقع تابیدن آفتاب تر بوده یا نه، و یا شک کند که تری آن به‌واسطه آفتاب خشک شده یا نه، و یا شک کند که پیش از تابش آفتاب، عین نجاست از آن برطرف شده یا نه، آن زمین نجس است. مگر اینکه از قبیل شک در تطهیراتی باشد که زمان آن گذشته و در زمان تطهیر شک نکرده است، یا شک کند که چیزی مانع تابش آفتاب بوده یا نه، که در این صورت پاک است.

«١٩۶» اگر آفتاب به یک طرف دیوار نجس بتابد، طرفی که آفتاب به آن نتابیده پاک نمی‌شود.

کتاب: استفتائات | شناسه: 2651 | پیوند ثابت

«١٩٧» اگر چیز نجس استحاله شود، یعنی جنس آن به‌طوری عوض شود که به‌صورت چیز پاکی درآید، پاک می‌شود، مثل آنکه چوب نجس بسوزد و خاکستر گردد، یا سگ در نمکزار فرو رود و نمک شود؛ ولی اگر جنس آن عوض نشود، مثل آنکه گندم نجس را آرد کنند و یا آرد نجس را نان بپزند، پاک نمی‌شود.

«١٩٨» بخار و دود و شعله‌ای که از چیز نجس یا متنجس برمی‌خیزد پاک است، ولی اگر بخار به‌صورت عرق و مایع درآید، چه از نجس باشد و چه از متنجّس، نجس است؛ و نیز بنابر احتیاط واجب باید از ذرّات چربی و روغنی که از دود نجس و متنجس حاصل می‌شود و بر سطوح مجاور آن می‌نشیند اجتناب شود.

«١٩٩» کوزه گِلی و مانند آن، که از گل نجس ساخته شده نجس است. و بنابر احتیاط واجب باید از زغالی که از چوب نجس درست شده اجتناب نمایند.

«٢٠٠» چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه، نجس است.

«٢٠١» اگر شراب به خودی خود یا به‌واسطه آنکه چیزی مثل سرکه و نمک در آن ریخته‌اند سرکه شود، پاک می‌گردد، در صورتی که شراب با چیز نجس دیگری مخلوط نشده باشد. و این از مطهّریّت انقلاب است.

«٢٠٢» سرکه‌ای که از انگور و کشمش وخرمای نجس درست کنند نجس است. و در طهارت آن بعد از انقلاب به شراب و انقلاب شراب به سرکه، تأمل است.

«٢٠٣» اگر پوشال ریز انگور یا خرما با آنها باشد و سرکه بریزند اشکال ندارد. و نیز اگر پیش از آنکه خرما و کشمش و انگور سرکه شود خیار و بادمجان و مانند اینها در آن بریزند، بنابر اظهر اشکال ندارد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2654 | پیوند ثابت

«٢٠۴» آب انگوری که جوش آمده پیش از آنکه دو سوم آن به‌واسطه جوشیدن کم شود و یک سوم آن باقی بماند، بنابر اقوی و احوط نجس است؛ و بنابر اظهر و احوط فرقی نیست در اینکه به‌وسیله آتش جوش بیاید یا به‌وسیله دیگر، ولی همین که دو سوم آن کم شد یا مبدّل به سرکه گردید، پاک می‌شود.

«٢٠۵» اگر مثلاً در یک خوشه غوره، یک دانه یا دو دانه انگور باشد، چنانچه به آبی که از آن خوشه گرفته می‌شود، آبغوره بگویند و اثری از شیرینیِ دانه انگور در آن نباشد و بجوشد، پاک و خوردن آن حلال است.

«٢٠۶» چیزی که معلوم نیست غوره است یا انگور، اگر جوش بیاید نجس نمی‌شود. و نیز اگر شک در جوشیدن آب انگور داشته باشیم، پاک و خوردن آن حلال است. اما اگر یقین به جوشیدن آب انگور پیدا شد، باید یقین به کم شدن دو سوم آن یا سرکه شدن آن پیدا کنیم تا پاک و حلال شود.

«٢٠٧» هرگاه انگور را در میان تیزاب بگذارند که سبزه شود، در صورتی که علم به جوشیدن حاصل نشود، پاک است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2655 | پیوند ثابت

«٢٠٨» اگر خون بدن انسان یا خون حیوانی که خون جهنده دارد به بدن حیوانی که خون جهنده ندارد برود و خون آن حیوان حساب شود، پاک می‌گردد و این را انتقال گویند؛ پس خونی که زالو از انسان می‌مکد چون خون زالو به آن گفته نمی‌شود و می‌گویند خون انسان است، تا وقتی که چنین است نجس می‌باشد.

«٢٠٩» اگر کسی پشه‌ای را که به بدنش نشسته بکُشد، و نداند خونی که از پشه بیرون آمده از او مکیده یا از خود پشه می‌باشد، پاک است؛ و همچنین است اگر بداند از او مکیده، ولی جزو بدن پشه حساب شود. اما اگر فاصله بین مکیدن خون و کشتن پشه به‌قدری کم باشد که بگویند خون انسان است، یا معلوم نباشد که به آن خون پشه می‌گویند یا خون انسان، نجس می‌باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2656 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها