اینهمه ابتلائات و گرفتاریهای ما، در اثر ناشکری و کفران نعمتهای ماست؛ زیرا خداوند سبحان میفرماید: «وَ لَئِنْ کفَرْتُمْ إِنّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ؛ اگر سپاسگزاری کنید، قطعاً نعمت خود را برای شما زیاد میکنم؛ و اگر ناسپاسی کنید، بهراستی که عذاب من سخت و شدید است».١ یعنی، شکر، موجب ازدیاد نعمتهاست؛ و اگر شکر نکردید، خبری از ازدیاد نیست. لذا اگر دیدیم ازدیاد نیست، شک نکنیم و بدانیم که شکر نیست؛ چراکه ازدیاد نعمت معلولِ علت است که همان شکر است. پس اگر معلول (یعنی ازدیاد) نیست، برای آن است که علت آن که شکر است نیست.
شکر، معنای وسیعی دارد و منظور از آن طاعت خداست؛ فقط «اَلْحَمْدُ لله» زبانی نیست؛ هرچند آن هم یکی از مراتب شکر است. طاعت خدا، شکر خداست؛ بنابراین، «لَئِنْ شَکرْتُمْ لأزیدَنَّکُمْ» یعنی «لَئِنْ أَطَعْتُمْ لأزیدَنکمْ» و «وَ لَئِنْ کفَرْتُمْ» یعنی «لَئِنْ عَصَیتُمْ وَخالَفْتُمْ، إِنّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ». سپاسگزاری از نعمت بهمعنای طاعت خداست که موجب افزایش نعمت میشود. کفران نعمت هم بهمعنای عصیان الهی و موجب عذاب از ناحیه اوست.
پس هرجا گرفتاری و بلایی و عذابی بر سر ما آمد، بدانیم جلوتر از آن، زمینه گره و گرفتاری و ابتلا را خود فراهم کردهایم؛ یا با ترک واجب، و یا با ارتکاب کار حرام، و یا ترک مستحبِ خیلی شدید و مؤکد، و یا با انجام شبهات. اگر ما الآن بهحسب ظاهر همین که بدانیم تارک واجب یا فاعل حرام نیستیم، جا دارد کلاهمان را از شادمانی به هوا بیندازیم.