عجیب است که ما از قرائت قرآن غفلت داریم. آیا گوشدادن به کلام خدا، لازمتر از گوشکردن به سخن شخصیتهای مهم نیست؟! تلاوت آیات قرآن از قبیل کِیف مسموع و خود قرآن، کِیف مُبصَر است. هنگامی که قرآن را از حفظ میخوانیم، صوتش حاکی از قرآنِ واقعی و وجود مسموعِ آن است؛ یعنی در هنگام خواندن قرآن، قرآن را ایجاد میکنیم و به آن وجود میدهیم و هستی میبخشیم، و قرائت و تلاوت ما وجودات قرآن و حاکیات از یک قرآن واقعی است. بااینهمه، ما اینقدر تلاوت قرآن را حقیر و کوچک میشماریم! مانند حضرت جبرئیل علیهالسلام قرآن را ایجاد میکنیم؛ منتهی جبرئیل در اول و برای اولینبار ایجاد صوت نمود، ما حالا در این زمان ایجاد صوت و ایجاد قرآن میکنیم. بلکه اگر حساب کنیم و بفهمیم که اصوات از ما نیست، بلکه از آنِ خداست و ما فاعلِ مابهالوجودیم، نه مامنهالوجود، میفهمیم که ایجادِ افعال هم مِنَالله است: «وَ الحَقّ أنْ فاضَ مِنَ الْحَقّ صُوَرٌ؛ و حقیقت این است که صُوَر [مخلوقات] از حضرت حق افاضه شده است».
تمام اشیا مخلوقات او هستند. اگر وسایط را اسقاط کنیم، اضافۀ مخلوق است به خالق. اگر گفته میشود: از ابر، باران میبارد؛ ابر مُوجِد باران نیست. و یا وقتی گفته میشود: زن، فرزند میزاید؛ زن مُوجِد فرزند نیست. بلکه علت مُعد و زمینهساز و واسطۀ ایجاد معلول از علت و فاعل حقیقی است. «کرّرْتُها حَتّی سَمِعْتُها مِنْ قائِلِها؛ تکرار نمودم تا اینکه آن را از گویندهاش [حضرت حق] شنیدم»؛١ یعنی وقتی وسایط الغا شد، مخلوق میماند و خالق، و فعل است و فاعل.