صفحه اصلی

در حال بارگیری...
صوت

عید غدیر، بالاترین عید مسلمین

حکایتی از اقرار معاویه به جایگاه رفیع امیرالمؤمنین علیه‌السلام

شاید این‌طور باشد که روز عید غدیر، سه روز را عید قرار دادند. شاید در همان‌جا، در غدیر خم هم، سه روز توقف کرده بودند ـ دیگر من این‌ها را درست و به‌طور یقین یادم نیست ـ بالأخره یک چیز عجیب و غریبی است که خدا می‌داند. «وَ لَمْ أَرَ مِثْلَ ذَاكَ الْيَوْمِ يَوْماً / وَ لَمْ أَرَ مِثْلَهُ حَقّاً أُضِيعَا»۱؛ آن‌قدر مهم باشد.

[معاویه] گفت: اما این‌که می‌گویی حرف بلد نیست بزند، تمام عالم جمع بشوند، در لِسان به او نمی‌رسند... این‌که می‌گویی جبان است، احدی قابل مقابلۀ با او در شجاعت نیست. بخیل است؟ [علی‌بن‌ابی‌طالب] حاضر است قوت شبانه‌روز خودش و واجب‌النفقه‌اش را نگاه بدارد و بقیه هرچه باشد، بدهد در راه خدا.

«اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَه‏»۲. الی‌ماشاءالله طرق از خود عامه برای حدیث غدیر هست. الی‌ماشاءالله. لکن «مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور؛ کسی را که خداوند برای او نور [و بینایی] قرار نداده است، نور [و بینایی] نخواهد داشت».۳

یک کسی از دوستان معاویه، جلوی مردم [معاویه او را] صدا زد: از کجا آمدی؟ گفت: مِنْ عِنْدِ لَئیمٍ جَبانٍ بَخیلٍ۴. [معاویه پرسید:] کیست این لَئیم و جَبان؟ [گفت:] از پیش علی‌بن‌ابی‌طالب آمده‌ام. برای اینکه دل او را به‌دست بیاورد. معاویه حرفی نزد؛ در خلوت او را صدا زد. یک کس دیگر هم بوده، نمی‌دانم؛ به گمانم عمروعاص هم بوده در آن مجلس خلوت. [معاویه] گفت: می‌گویی لئیم و جبان و بخیل؛ کیست مقصود تو؟ گفت: علی‌بن‌ابی‌طالب. عَیٍّ جبانٍ بخیل. ظاهراً این‌جور گفته. [عیّ یعنی] عاجز؛ کسی‌که حرف بلد نیست بزند. [معاویه] گفت: اما این‌که می‌گویی حرف بلد نیست بزند، تمام عالم جمع بشوند، در لِسان به او نمی‌رسند. لسان او غالب است بر لسان همه. این‌که می‌گویی جبان است، احدی قابل مقابلۀ با او در شجاعت نیست. بخیل است؟ [علی‌بن‌ابی‌طالب] حاضر است به اینکه قوت شبانه‌روز خودش و واجب‌النفقه‌اش را نگاه بدارد و بقیه هرچه باشد، بدهد در راه خدا.
[آن شخص گفت:] تو که او را این‌طور می‌دانی، چطور می‌خواهی با او بجنگی؟ [معاویه] گفت: چون آن مُهر، دیگر از دست ما می‌رود. اگر بخواهم [طبق این عمل] کنم، تمام بیت‌المال و تمام این چیزها که باید به امضاء من درست بشود، از دست ما می‌رود. من برای ملاحظۀ این دنیا این کار را می‌کنم، و الّا یقین دارم هیچ‌کسی به او نمی‌رسد.۵

درس خارج فقه، زکات، جلسه٣٢۵
 
  • ۱. «حَدَّثَنَا هَنَّادُ بْنُ السَّرِيِّ قَالَ: رَأَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فِي الْمَنَامِ فَقَالَ لِي يَا هَنَّادُ قُلْتُ لَبَّيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ أَنْشِدْنِي قَوْلَ الْكُمَيْتِ‏:
              وَ يَوْمَ الدَّوْحِ دَوْحِ غَدِيرِ خُمٍّ                أَبَانَ لَنَا الْوَلَايَةَ لَوْ أُطِيعَا
              وَ لَكِنَّ الرِّجَالَ تَبَايَعُوهَا                     فَلَمْ أَرَ مِثْلَهَا أَمْراً شَنِيعاً
     قَالَ فَأَنْشَدْتُهُ فَقَالَ لِي يَا هَنَّادُ خُذْ إِلَيْكَ فَقُلْتُ هَاتِ يَا سَيِّدِي فَقَالَ علیه‌السلام:
              وَ لَمْ أَرَ مِثْلَ ذَاكَ الْيَوْمِ يَوْماً                وَ لَمْ أَرَ مِثْلَهُ حَقّاً أُضِيعَا؛
    هنادبن‌سری گوید كه امير مؤمنان علی‌بن‌ابی‌طالب ـ که صلوات خدا بر او باد ـ در خواب ديدم و به من فرمود: اى هَنّاد! گفتم: لبیک يا اميرالمؤمنين! فرمود: بخوان برايم گفته كميت را: روز دوح روح غدير خم/ پديدار كرد براى ما امر ولايت را اگر طاعت شود// ولى مردانى بر سر آن معامله كردند/ و نديدم مانند آن كارى زشت و رسوا.
    گوید براى آن حضرت خواندم و فرمود: بگير با خود، گفتم: اى آقايم‏ بياور برايم و آن حضرت فرمود: من نديدم مثل آن روز روز ديگر / من نديدم همچو آن حقى كه ضايع گشته‏». (کنزالفوائد، ج۱، ص۳۳۳؛ بحارالانوار، ج۴۲، ص۱۶؛ نک: سفینۀالبحار، ج۷، ص۵۳۵).
  • ۲. امالی، صدوق، ص۳۴۷؛ عيون أخبار الرضا عليه‌السلام، ج‏۱، ص۵۵؛ امالی، طوسی، ص۲۵۵؛ مسند احمد، ج۱،‌ص۱۱۸؛ ج۴، ص۲۸۲؛ سنن ابن‌ماجة، ج۱، ص۴۳؛ سنن الکبری، نسائی، ج۵، ص۴۵؛‌ میزان الاعتدال،‌ ذهبی، ج۳،‌ ص۲۹۴؛ مناقب آل ابی‌طالب، ابن‌شهرآشوب، ج۲،‌ ص۳۴.
  • ۳. نور : ۴۰.
  • ۴. از نزد انسانی پست و ترسو و بخیل (نعوذُ بالله).
  • ۵. نک: شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار عليهم‌السلام، ج‏۲، ص۹۸ ـ ۹۹.

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها