صفحه اصلی

در حال بارگیری...
بیانات

دیگر کم فروشی مَکن!

عده‌ای از جنیان شخصی را برای اجرای عقد نکاح با خود بردند، پس از پایان مراسم می‌خواستند به او شیرینی بدهند، مقداری طول کشید تا اینکه قدری نُقل برای او آوردند و گفتند: از فلان مغازه قنادی آورده‌ایم. دیروز به‌عنوان فلان مقدار نُقل برای شخصی کشید، ولی فلان مقدار از وزن آن را کم کشید و ما به اندازه کسر ترازویش از او برداشتیم و اینجا آورده‌ایم. ایشان نُقل را گرفت و نزد همان قنادی که گفته بودند، برد و ماجرا را گفت و صاحب قنادی هم تصدیق کرد. آن آقا به قناد گفت: دیگر کم‌فروشی مکن.

در محضر بهجت، ج۲، ص۲۶۴

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها