صفحه اصلی

در حال بارگیری...
بیانات

رضاخان با چکمه در جمع علما وارد شد!

با وجود اینکه مراجع قم امضا کردند که دولت سلطنتی باشد، نه جمهوری، وقتی رضاخان پهلوی در جمع علمای قم و علمای تبعیدی نجف وارد شد، با چکمه وارد شد! خدا می‌داند کار در زمان رضا پهلوی چقدر بر اهل علم و علما سخت شد! اهل علم به هیچ وجه نمی‌توانستند مشغول درس و بحث باشند.

آقایی در بروجرد عده‌ای را درس می‌داد، پاسبان می‌آمد آنها را به شهربانی می‌برد، آن آقا از جلو و بقیه از عقب و پشت سر او، و مدت‌ها کار آنها همین بود.

آقایی می‌گفت: تا مشغول به درس می‌شدیم، پاسبان می‌آمد و اجازه‌ها را می‌خواست و سؤال و جواب و بازپرسی می‌کرد. همیشه کارمان همین بود!

به خدا پناه می‌بریم! زمانی هارون‌الرشید به نجف رفت و دید مردم به قبری احترام می‌گذارند و زیارت می‌کنند، پرسید: این قبر از آن کیست؟ پیرمردها گفتند: وقتی حیوانی از دست ما فرار می‌کند، به اینجا پناه می‌برد! از آبا و اجداد خود شنیده‌ایم که مزار حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است؛ لذا آنجا را زیارت کرد و نماز خواند و سپس گفت: «یابْنَ الْعَم! بِک قُمْتُ إِلی هذَا الْمَقامِ؛ ‌ای پسر عمو! من به‌وسیله تو، به این مقام (خلافت) رسیده‌ام». ولی در ادامه گفت: فرزندان تو مرا اذیت می‌کنند. دروغ گو! تو متمکن بودی از اذیت آنها، یا آنها متمکن بودند که تو را اذیت کنند؟ تا می‌توانستند دروغ می‌گفتند و حتی به این مقدار راضی نبودند که ائمه اطهار علیهم‌السلام به نشر حلال و حرام بپردازند! تا پیش از زمان منصور، بنی‌عباس با علویین در برابر بنی‌امیه و بنی‌مروان متحد بودند، ولی وقتی منصور روی کار آمد، بین علویین و عباسیین جدایی انداخت.

در محضر بهجت، ج۲، ص۱۴۰

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها