صفحه اصلی

در حال بارگیری...

کرامات علما

شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ١۶ اردیبهشت ماه ١٣٩٩

بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان آقا
برای او که شیوۀ معمولش سکوت و کم‌گویی بود، «نگاه» می‎شد کبوتر نامه‌بر. به تک‌تک آدم‌هایی که می‌آمدند مسجد، نگاه می‌کرد. با نگاه سلام‌ می‌داد، دل‌جویی می‌کرد. آن‌هایی را که ته صف و یا کُنجی نشسته بودند و چندان به چشم  نمی‌آمدند هم می‌دید. نیازمندها را رصد می‌کرد؛ به اطرافیانش می‌گفت: «آن آقا را می‌بی...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٣ دی ماه ١٣٩٨

بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت
دستم به قفسۀ کتاب‌ها خورد و زخم عمیقی برداشت. جراحی کردند؛ زخم، دهان بست و بهبود یافت. چند ماه بعد در مشهد بودیم که در جای زخم احساس درد شدیدی  کردم، مخفی ‌کردم و حرفی نزدم. یک روز که به کارهای خودم مشغول بودم، آقا فرمودند: بر من مکشوف... تمام حواسم را جمع کردم؛ از آن‌جا که ایشان در هیچ موردی نمی‌گف...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ١٩ آذرماه ١٣٩٨

بر اساس خاطرۀ یکی از مرتبطین
صبحانه را که می‌خورد، یک ربع تا بیست دقیقه همان‌طور نشسته،  چشمانش را می‌بست، انگار می‌خوابید؛  هنگامی که بر‌می‌خواست، قلمش را برمی‌داشت و روی کاغذ باطله‌ها مشغول نوشتن می‌شد. آن روز نوشته بود:...

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها