صفحه اصلی

در حال بارگیری...

استفتائات احکام حجر

۴۴۵۴. آيا معاملات حقيقى غير معوّضى که مديون غير محجور نسبت به اموالش به قصد فرار از دين انجام مى‌دهد، نافذ است؟

ج. تکليفا جايز نيست، چون ضرر رساندن به غير است، ولى وضعا نافذ است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7024 | پیوند ثابت
۴۴۵۵. اصولاً حضرت عالى تحت چه شرايطى معاملات مديون غير محجور را نافذ نمى‌دانيد؟  

ج. تا وقتى که حاکم شرع او را حجر نکرده، تمام معاملاتش نافذ است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7025 | پیوند ثابت
۴۴۵۶. شخصى بنابر رأى و نظر عرف توانايى، اداره و دخل و تصرّف عرفى و عقلايى اموال و ثروت و دارايى خود را ندارد، چه کسى حقّ تصرف در اموال و کارهايش را دارد؟  

ج. اگر بعد از بلوغ سفيه شده امر او با حاکم شرع است و بدون حکم حاکم هم تصرّفات او نافذ نيست، و اگر قبل از بلوغ سفيه بوده، ولايت او براى پدر و جدّ پدرى و وصىّ اين دو است، بنابر اظهر.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7026 | پیوند ثابت
۴۴۵٧. آيا شخص سفيه مى‌تواند پسر خود را در دخل و تصرّف کارهاى خود تصرف قراردهد؟ موارد وصيّت و هبه... از وى قبول است؟  

ج. اگر سفاهت او متّصل به کودکى او باشد، ولايت او با پدر و جدّ پدرى است و تصرّفات او بايد با اذن ايشان باشد و توکيل سفيه در آن چه که تصرفات خودش بالمباشره در آن‌ها نافذ نيست، نيز صحيح نيست.

کتاب: | شناسه: 7027 | پیوند ثابت
۴۴۵٩. شخصى دو سال قبل از مرگ، تعادل فکرى خود را از دست داده و قادر به حفظ و حساب و مصرف عقلايى مال خود نبوده است. تصرّف بستگان و نزديکان و فرزندان او در مال او چه صورتى داشته است؟  

ج. در صورتى که اموال صرف در ضروريات ـ هر چند به حسب شأن ـ شده که اگر در حال عادّى بود، همان‌ها بدون ترديد در همان امور صرف مى‌شد، هر چند براى بستگان و ميهمان‌ها نه زيادتر از آن، مورد اجازه‌ى حاکم وقت بوده و در زيادتى بر آن اجازه لازم است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7029 | پیوند ثابت
۴۴۵٨. آيا منجّزات مريض مطلقا نافذ است يا فقط به مقدار ثلث نافذ است؟  

ج. منجّزات از اصل است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7028 | پیوند ثابت
۴۴۶١. آيا ولايت پدر و جد پدرى نسبت به فرزند صغير در عرض هم قرار دارد يا در طول هم است؟  

ج. در عرض همديگر و به صورت استقلال است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7031 | پیوند ثابت
۴۴۶٠. فرزندى بعد از گذشت چند سال از سنّ بلوغ، دست‌مزد خود را بيهوده تلف مى‌کند و هيچ در فکر آينده‌ى خود نيست. آيا اجازه مى‌فرماييد اينجانب ـ که پدر او مى‌باشم ـ گاهى پولش را از جيب او بردارم و به حساب دفترچه‌ى پس‌اندازش واريز  نمايم، بدون اين که متوجّه شود، ولى حقّ برداشت با خود فرزند باشد تا از هدر دادن پولش جلوگيرى شود؟  

ج. اگر سفيه است يا به حدّ رشد نرسيده، پدر در حفظ مالش، بر او ولايت دارد در حفظ مالش هر طور صلاح بداند.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7030 | پیوند ثابت
۴۴۶٢. شخصى است کارهاى غير عاقلانه انجام مى‌دهد، مثلاً پول‌هاى خود را در اختيار افراد قمارباز قرار مى‌دهد و فقط به گرفتن چک بى‌محلّ از قمارباز اکتفا مى‌کند، يا با اين که زن و بچّه‌ى او به خانه احتياج دارند، خانه را به ديگرى واگذار مى‌کند. ١) آيا مى‌توان او را از اين دخل و تصرّفات بازداشت؟ نظر شارع در مورد اين معضل چيست؟ ٢) آيا فرزندان او مى‌توانند به محاکم قضايى شکايت کنند؟ ٣) آيا حاکم شرع و نماينده‌ى ولى فقيه، با نبود شاکى مى‌تواند رأسا اقدام نمايد؟  

ج. اگر به حدّ سفيه باشد، با عدم ولىّ شرعى از پدر يا جدّ پدرى، حاکم شرع جامع الشرايط او را حجر و منع مى‌کند.

کتاب: استفتائات | شناسه: 7032 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها