صفحه اصلی

در حال بارگیری...

مطهِّرات

«١٨۴» زمین با پنج شرط، کف پا و ته کفش نجس را پاک می‌کند:

اول: آنکه زمین بنابر احوط از عین نجاست و آنچه در حکم نجاست است، پاک باشد، بنابراین زمینی که آلوده به بول شده و هنوز تطهیر نشده، پاک‌کننده نیست، هرچند خشک شده باشد.

دوم: آنکه زمین خشک باشد و رطوبتی که سرایت به جای دیگر کند نداشته باشد؛ بنابر احوط.

سوم: آنکه اگر عین نجس مثل خون و بول، یا متنجس مثل گلی که نجس شده در کف پا و ته کفش باشد، به‌واسطه راه رفتن یا مالیدن پا به زمین یا به هر سبب دیگری برطرف شود.

چهارم: آنکه زمین باید خاک یا سنگ یا آجر فرش و مانند اینها باشد، پس با راه رفتن روی فرش و حصیر و سبزه، کف پا و ته کفش نجس پاک نمی‌شود.

پنجم: آنکه کف پا و ته کفش به‌واسطه راه رفتن نجس شده باشد، پس اگر به‌واسطه غیر راه رفتن نجس شده باشد، بنابر اظهر به‌واسطه راه رفتن پاک نمی‌شود.

«١٨۵» پاک شدن کف پا و ته کفش نجس، به‌واسطه راه رفتن روی آسفالت و روی زمینی که با چوب فرش شده یا هر چیزی که به آن زمین نگویند، محل اشکال است، و اظهر بقای نجاست است.

«١٨۶» بعد از برطرف شدن عین نجاست، بنابر اظهر تماس کف پا و ته کفش با زمین کافی است، اگرچه راه رفتن و مالیدن صدق ننماید. ولی برای پاک شدن کف پا و ته کفش بهتر است پانزده قدم یا بیشتر راه بروند، اگرچه به کمتر از پانزده قدم یا مالیدن پا به زمین، عین نجاست برطرف شود.

«١٨٧» لازم نیست کف پا و ته کفشِ نجس، تر باشد، بلکه اگر خشک هم باشد به‌وسیله راه رفتن پاک می‌شود.

«١٨٨» بعد از آنکه کف پا یا ته کفش نجس به راه رفتن پاک شد، مقداری از اطراف آن هم که معمولاً به گل آلوده می‌شود، پاک می‌گردد.

«١٨٩» کسی که با دست و زانو راه می‌رود، اگر دست یا زانوی او نجس شود، با راه رفتن پاک می‌گردد؛ و همچنین است ته عصا و ته پای مصنوعی و نعل چهارپایان و چرخ اتومبیل و گاری و مانند اینها بنابر اظهر.

«١٩٠» اگر بعد از راه رفتن، بو یا رنگ نجاست در کف پا یا ته کفش بماند اشکال ندارد، ولی ذرّه‌های کوچک که معلوم باشد، اشکال دارد.

«١٩١» درون کفش و مقداری از کف پا که به زمین نمی‌رسد، به‌واسطه راه رفتن پاک نمی‌شود، ولی جورابی که به جای کفش از آن استفاده می‌شود با راه رفتن پاک می‌شود، اگرچه جوراب از پوست درست نشده باشد.

کتاب: استفتائات | شناسه: 2650 | پیوند ثابت

«١٩٢» آفتاب با پنج شرط، زمین و ساختمان و چیزهایی مانند درب و پنجره که درساختمان به‌کار برده شده، و همچنین میخی را که به دیوار کوبیده‌اند پاک می‌کند:

 ١ ـ چیز نجس به‌طوری تر باشد که اگر چیز دیگری به آن برسد تر شود، پس اگر خشک باشد باید به‌وسیله‌ای آن را تر کنند تا آفتاب خشک کند.

٢ ـ اگر عین نجاست در آن چیز باشد پیش از تابیدن آفتاب آن را برطرف کنند.

٣ ـ چیزی از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند، پس اگر آفتاب از پشت پرده یا ابر و مانند اینها بتابد و چیز نجس را خشک کند، آن چیز پاک نمی‌شود، ولی اگر ابر به‌قدری نازک باشد که از تابیدن آفتاب جلوگیری نکند اشکال ندارد.

۴ ـ آفتاب به‌تنهایی چیز نجس را خشک کند؛ پس اگر مثلاً چیز نجس به‌واسطه باد و آفتاب خشک شود، پاک نمی‌گردد. ولی اگر باد به‌قدری کم باشد که نگویند به خشک شدن چیز نجس کمک کرده، اشکال ندارد.

۵ ـ آفتاب مقداری از زمین و ساختمان را که نجاست به آن فرو رفته، یک مرتبه با هم خشک کند. پس اگر یک بار بر زمین و ساختمان نجس بتابد و روی آن را خشک کند و دفعه دیگر زیر یا درون آن را خشک نماید، فقط روی آن پاک می‌شود و زیر و درون آن نجس می‌ماند.

«١٩٣» منقولاتی که در اصل از زمین بوده، ولی به صورتی درآمده که در حال حاضر به آن «زمین» نمی‌گویند، مثل کوزه و تسبیح و مُهر، به آفتاب پاک نمی‌شود؛ و آنچه در حال حاضر از زمین شمرده می‌شود، مانند: پاره سنگ و امثال آن، با آفتاب پاک می‌شود، هرچند منقول (قابل نقل و انتقال) باشد.

«١٩۴» آفتاب، درخت و گیاه و حصیر نجس را پاک می‌کند.

«١٩۵» اگر آفتاب به زمین نجس بتابد، بعد انسان شک کند که زمین موقع تابیدن آفتاب تر بوده یا نه، و یا شک کند که تری آن به‌واسطه آفتاب خشک شده یا نه، و یا شک کند که پیش از تابش آفتاب، عین نجاست از آن برطرف شده یا نه، آن زمین نجس است. مگر اینکه از قبیل شک در تطهیراتی باشد که زمان آن گذشته و در زمان تطهیر شک نکرده است، یا شک کند که چیزی مانع تابش آفتاب بوده یا نه، که در این صورت پاک است.

«١٩۶» اگر آفتاب به یک طرف دیوار نجس بتابد، طرفی که آفتاب به آن نتابیده پاک نمی‌شود.

کتاب: استفتائات | شناسه: 2651 | پیوند ثابت

«١٩٧» اگر چیز نجس استحاله شود، یعنی جنس آن به‌طوری عوض شود که به‌صورت چیز پاکی درآید، پاک می‌شود، مثل آنکه چوب نجس بسوزد و خاکستر گردد، یا سگ در نمکزار فرو رود و نمک شود؛ ولی اگر جنس آن عوض نشود، مثل آنکه گندم نجس را آرد کنند و یا آرد نجس را نان بپزند، پاک نمی‌شود.

«١٩٨» بخار و دود و شعله‌ای که از چیز نجس یا متنجس برمی‌خیزد پاک است، ولی اگر بخار به‌صورت عرق و مایع درآید، چه از نجس باشد و چه از متنجّس، نجس است؛ و نیز بنابر احتیاط واجب باید از ذرّات چربی و روغنی که از دود نجس و متنجس حاصل می‌شود و بر سطوح مجاور آن می‌نشیند اجتناب شود.

«١٩٩» کوزه گِلی و مانند آن، که از گل نجس ساخته شده نجس است. و بنابر احتیاط واجب باید از زغالی که از چوب نجس درست شده اجتناب نمایند.

«٢٠٠» چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه، نجس است.

«٢٠١» اگر شراب به خودی خود یا به‌واسطه آنکه چیزی مثل سرکه و نمک در آن ریخته‌اند سرکه شود، پاک می‌گردد، در صورتی که شراب با چیز نجس دیگری مخلوط نشده باشد. و این از مطهّریّت انقلاب است.

«٢٠٢» سرکه‌ای که از انگور و کشمش وخرمای نجس درست کنند نجس است. و در طهارت آن بعد از انقلاب به شراب و انقلاب شراب به سرکه، تأمل است.

«٢٠٣» اگر پوشال ریز انگور یا خرما با آنها باشد و سرکه بریزند اشکال ندارد. و نیز اگر پیش از آنکه خرما و کشمش و انگور سرکه شود خیار و بادمجان و مانند اینها در آن بریزند، بنابر اظهر اشکال ندارد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2654 | پیوند ثابت

«٢٠۴» آب انگوری که جوش آمده پیش از آنکه دو سوم آن به‌واسطه جوشیدن کم شود و یک سوم آن باقی بماند، بنابر اقوی و احوط نجس است؛ و بنابر اظهر و احوط فرقی نیست در اینکه به‌وسیله آتش جوش بیاید یا به‌وسیله دیگر، ولی همین که دو سوم آن کم شد یا مبدّل به سرکه گردید، پاک می‌شود.

«٢٠۵» اگر مثلاً در یک خوشه غوره، یک دانه یا دو دانه انگور باشد، چنانچه به آبی که از آن خوشه گرفته می‌شود، آبغوره بگویند و اثری از شیرینیِ دانه انگور در آن نباشد و بجوشد، پاک و خوردن آن حلال است.

«٢٠۶» چیزی که معلوم نیست غوره است یا انگور، اگر جوش بیاید نجس نمی‌شود. و نیز اگر شک در جوشیدن آب انگور داشته باشیم، پاک و خوردن آن حلال است. اما اگر یقین به جوشیدن آب انگور پیدا شد، باید یقین به کم شدن دو سوم آن یا سرکه شدن آن پیدا کنیم تا پاک و حلال شود.

«٢٠٧» هرگاه انگور را در میان تیزاب بگذارند که سبزه شود، در صورتی که علم به جوشیدن حاصل نشود، پاک است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2655 | پیوند ثابت

«٢٠٨» اگر خون بدن انسان یا خون حیوانی که خون جهنده دارد به بدن حیوانی که خون جهنده ندارد برود و خون آن حیوان حساب شود، پاک می‌گردد و این را انتقال گویند؛ پس خونی که زالو از انسان می‌مکد چون خون زالو به آن گفته نمی‌شود و می‌گویند خون انسان است، تا وقتی که چنین است نجس می‌باشد.

«٢٠٩» اگر کسی پشه‌ای را که به بدنش نشسته بکُشد، و نداند خونی که از پشه بیرون آمده از او مکیده یا از خود پشه می‌باشد، پاک است؛ و همچنین است اگر بداند از او مکیده، ولی جزو بدن پشه حساب شود. اما اگر فاصله بین مکیدن خون و کشتن پشه به‌قدری کم باشد که بگویند خون انسان است، یا معلوم نباشد که به آن خون پشه می‌گویند یا خون انسان، نجس می‌باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2656 | پیوند ثابت

«٢١٠» اگر کافر شهادتین بگوید، یعنی «أَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه و أَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه» یا معنای این دو جمله را به زبان دیگری بگوید مسلمان می‌شود، و بعد از مسلمان شدن، بدن و آب دهان و بینی و عرق او پاک است. و اگر موقع مسلمان شدن، عین نجاست به بدن او باشد، باید برطرف کند و جای آن را آب بکشد. ولی اگر پیش از مسلمان شدن، عین نجاست برطرف شده باشد، لازم نیست جای آن را آب بکشد.

«٢١١» اگر موقعی که کافر بوده لباس او با رطوبت به بدنش رسیده باشد و آن لباس در موقع مسلمان شدن در بدن او نباشد، آن لباس نجس است، ولی اگر در بدن او باشد، بنابر اظهر پاک می‌شود.

 «٢١٢» اگر کافر شهادتین بگوید، و انسان نداند قلباً مسلمان شده یا نه، پاک است، ولی اگر بداند قلباً مسلمان نشده نجس بودن او خالی از وجه نیست.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2657 | پیوند ثابت

«٢١٣» تبعیت آن است که چیز نجسی به‌واسطه پاک شدن چیز نجسِ دیگر، پاک شود؛ و همین طور است کودکی که در جنگ با مسلمانان از کفار اسیر می‌شود، که به‌سبب تبعیت مسلمان اسیرکننده، پاک می‌گردد.

«٢١۴» اگر شراب سرکه شود، اطراف داخل ظرف نیز با پاک شدن آن پاک می‌شود.

«٢١۵» تخته یا سنگی که روی آن، میت را غسل می‌دهند و پارچه‌ای که با آن عورت میت را می‌پوشانند و دست کسی که او را غسل می‌دهد، بعد از تمام شدن غسل پاک می‌شود.

«٢١۶» کسی که چیزی را با دست خود آب می‌کشد، بعد از پاک شدن آن چیز، دست او هم پاک می‌شود.

«٢١٧» اگر لباس و مانند آن را با آب قلیل آب بکشند و به اندازه معمول فشار دهند تا آبی که روی آن ریخته‌اند جدا شود، آبی که در آن می‌ماند پاک است.

«٢١٨» ظرف نجس را که با آب قلیل آب می‌کشند، بعد از جدا شدن آبی که برای پاک شدن، روی آن ریخته‌اند، آب کمی که در آن می‌ماند پاک است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2658 | پیوند ثابت

«٢١٩» اگر بدن حیوانی و یا منقار مرغی به عین نجس مثل خون، یا متنجس مثل آب نجس، آلوده شود، چنانچه آنها برطرف شوند بدن آن حیوان پاک می‌شود؛ و همچنین است باطن بدن انسان، مثل داخل دهان و بینی، مثلاً اگر خونی از لای دندان بیرون آید و در آب دهان از بین برود، آب کشیدن داخل دهان لازم نیست، ولی اگر دندان مصنوعی در دهان نجس شود، باید آن را آب بکشند.

«٢٢٠» اگر غذا لای دندان مانده باشد و داخل دهان خون بیاید، چنانچه انسان نداند که خون به غذا رسیده یا نه، آن غذا پاک است؛ و اگر خون به آن برسد ظاهر آن نجس می‌شود.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2659 | پیوند ثابت

«٢٢١» بول و غائط حیوانی که به خوردن نجاست انسان عادت کرده نجس است (چنانچه در مسئله ٩٠ گفته شد) و اگر بخواهند پاک شود، باید آن حیوان را استبراء کنند، یعنی تا مدتی که بعد از آن مدت، دیگر به آن نجاست‌خوار نگویند، نگذارند نجاست بخورد و غذای پاک به آن بدهند. و بنابر احتیاط واجب باید شتر نجاست‌خوار را چهل روز و گاو را بیست روز و گوسفند را ده روز و مرغابی را هفت یا پنج روز و مرغ خانگی را سه روز از خوردن نجاست جلوگیری کنند و غذای پاک به آنها بدهند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2660 | پیوند ثابت

«٢٢٢» اگر بدن یا لباس مسلمان یا چیز دیگری که مانند ظرف و فرش در اختیار او است، نجس شود و آن مسلمان با آن چیزی که در اختیار اوست غایب گردد و انسان احتمال بدهد که آن چیز را آب کشیده یا به واسطه‌ای (مثلاً آن چیز در آب جاری افتاده) پاک شده است، اجتناب از آن لازم نیست.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2661 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها